کربلا مدرسه نرجسیه(س) سنجان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


تیر 1397
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



انتظار ظهور حضرت مهدی ع




جستجو






Random photo

روز خود را با صلوات بر محمد و آل محمد آغاز میکنیم



  فرصت   ...

فرشته ازشیطان پرسید:
چگونه انسانها رو اغفال میکنی؟
گفت
به انسانهامیگویم” هنوزفرصت است
شیطان ازفرشته پرسید:
تو چگونه انسانهارابه
راه راست می آوری
گفت
به انسانها میگویم:هنوزفرصت است

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



[شنبه 1397-04-16] [ 11:32:00 ب.ظ ]





  حدیث ناب   ...

? امام صادق علیہ السلام می‌فرمایند:

✔️در آنچہ بدڹ را سالم نگہ می‌دارد اسراف نیست بلڪہ اسراف در چیزهایی است ڪہ ماڸ را تلف ڪند و بہ بدڹ زیاڹ رساند. ?

?لَیسَ فیما أصلَحَ البَدَڹَ إسرافٌ…إنّما الإسرافُ فیما أتلَفَ الماڸَ و أضَرَّ بالبَدَڹ?

? میزان الحڪمہ ج 5 ص 287 

موضوعات: احادیث  لینک ثابت



 [ 11:27:00 ب.ظ ]





  داستانک   ...

پادشاهی قصد نوشیدن آب از جویباری را داشت ، شاهینش به جام زد و آب بر روی زمین ریخت . پادشاه عصبانی شد و با شمشیر به شاهین زد .

پس از مرگِ شاهین ، پادشاه در مسیر آب ، ماری بسیار سمی دید که مُرده و آب را مسموم کرده بود . وی از کشتن شاهین بسیار متاثر گشت .
مجسمه ای طلایی از شاهین ساخت و بر یکی از بالهایش نوشت:

یک دوست همیشه دوست شما است حتی اگر کارهایش شما را برنجاند .

روی بال دیگرش نوشت:

هر عملی که از روی خشم باشد محکوم به شکست است

موضوعات: داستانک  لینک ثابت



 [ 11:25:00 ب.ظ ]





  کلام گهربار   ...

امام رضا علیه السلام:

«ایمــان» چهار رکن است:

1- توکّل کردن بر خداوند عزّوجلّ
2- راضى بودن به قضاى او
3- تسلیم دربرابر فرمان خدا
4- و واگذارى کارها به خدا

میزان الحکمه ج1 ص449

موضوعات: احادیث  لینک ثابت



 [ 11:22:00 ب.ظ ]





  پزشکی   ...

انگور را با هسته بخورید

هسته انگور خون را تصفیه و با عفونت های بدن مقابله میکند
بدن را در برابر آلودگیها حفظ کرده، تأثیر منفی دخانیات را تا حد زیادی کاهش داده و خستگی چشم رارفع میکند

موضوعات: پزشکی  لینک ثابت



 [ 11:17:00 ب.ظ ]





  داستانک   ...

در زمان های قدیم مرد جوانی در قبیله ای مرتکب اشتباهی شد..

به همین دلیل بزرگان قبیله گرد هم آمدند تا در مورد اشتباه جوان تصمیم بگیرند در نهایت تصمیم گرفتند که در این مورد با پیر قبیله که تجربه بسیاری داشت مشورت کنند و هر چه که او بگوید عملی کنند.

پیر قبیله از انجام این کار امتناع کرد، بزرگان قبیله دوباره فردی را به دنبال او فرستادند و پیام دادند که شما باید تصمیم نهایی را در مورد اشتباه این جوان بگیرید..

پیر قبیله کوزه ای سوراخ را پر از آب کرد سپس آن را از پشت خود آویخت و به سمت بزرگان قبیله حرکت کرد..!

بزرگان قبیله با دیدن او پرسیدند : قصه این کوزه چیست؟

پیر قبیله پاسخ داد : گناهانم از پشت سرم به بیرون رخنه می کنند بی آنکه به چشم آیند و امروز آمده ام که درباره گناه دیگری قضاوت کنم.!

بزرگان قبیله با شنیدن این سخن چیزی بر زبان نیاوردند و گناه مرد جوان را بخشیدند.!

عیب مردم فاش کردن بدترین عیب هاست
عیب گو اول کند بی پرده عیب خویش را

موضوعات: داستانک  لینک ثابت



 [ 06:36:00 ب.ظ ]





  داستانک   ...

داستان جوان عابد که دزد بود!
حتما بخونید و از دستش ندید

در میان یاران پیامبراکرم صلی الله علیه واله جوانی بود که در میان مردم به حسن ظاهر شهرت داشت و کسی احتمال گناه در باره‌اش نمی‌داد. روزها در مسجد و بازار، همراه مسلمانان بود، ولی شب‌ها به خانه‌های مردم دستبرد می‌زد.

یک بار، هنگامی که روز بود، خانه‌ای را در نظر گرفت و چون تاریکی شب همه جا را فرا گرفت، از دیوار خانه بالا رفت. از روی دیوار به درون خانه نگریست. خانه‌ای بود پر از اثاث و زنی جوان که تنها در آن خانه به سر می‌برد. شوهرش از دنیا رفته بود و خویشاوندی نداشت. او، به تنهایی در آن خانه می‌زیست و بخشی از وقت خود را به نماز شب و عبادت می‌گذراند.

دزد جوان با مشاهده جمال و زیبایی زن، به فکر گناه افتاد. پیش خود گفت: « امشب، شب مراد است. بهره‌ای از مال و ثروت، و بهره‌ای از لذّت و شهوت!» سپس لختی اندیشید. ناگهان نوری الهی به آسمان جانش زد و دل تاریکش را به نور هدایت افروخت. با خود گفت:

«به فرض، مال این زن را بردم و دامن عفتش را نیز لکّه‌دار کردم، پس از مدّتی می‌میرم و به دادگاه الهی خوانده می‌شوم. در آن جا، جواب صاحب روز جزا را چه بدهم؟!»

از عمل خود پشمیان شد، از دیوار به زیر آمد و خجلت زده، به خانه خویش بازگشت. صبح روز بعد، به مسجد آمد و به جمع یاران رسول خدا صلی الله علیه واله پیوست. در این هنگام زن جوانی به مسجد در آمد و به پیامبر گفت:

«ای رسول خدا! زنی هستم تنها و دارای خانه و ثروت. شوهرم از دنیا رفته و کسی را ندارم. شب گذشته، سایه‌ای روی دیوار خانه‌ام دیدم. احتمال می‌دهم دزد بوده، بسیار ترسیدم و تا صبح نخوابیدم. از شما می‌خواهم مرا شوهر دهید، چیزی نمی‌خواهم؛ زیرا از مال دنیا بی‌نیازم.»

در این هنگام، پیامبر صلی الله علیه وآله نگاهی به حاضران انداخت. در میان آن جمع، نظر محبت‌آمیزی به دزد جوان افکند و او را نزد خویش فرا خواند. سپس از او پرسید: «ازدواج کرده‌ای؟»

- نه!

- حاضری با این زن جوان ازدواج کنی؟

- اختیار با شماست.

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله زن را به ازدواج وی در آورد و سپس فرمود:«برخیز و با همسرت به خانه برو!»

جوان پرهیزکار برخاست و همراه زن به خانه‌اش رفت و برای شکرگزاری به درگاه خدا، سخت مشغول نماز و عبادت شد.

زن، که از کار شوهر جوانش سخت شگفت‌زده بود، از او پرسید: «این همه عبادت برای چیست؟!

جوان پاسخ داد:

«ای همسر باوفا! عبادت من سببی دارد. من همان دزدی هستم که دیشب به خانه‌ات آمدم، ولی برای رضای خدا از تجاوز به حریم عفت تو خودداری کردم و خدای بنده نواز، به خاطر پرهیزکاری و توبه من، از راه حلال، تو را با این خانه و اسباب به من عطا نمود. به شکرانه این عنایت، آیا نباید سخت در عبادت او بکوشم؟!»

زن لبخندی زد و گفت: «آری، نماز، بالاترین جلوه سپاس و شکرگزاری به درگاه خداوند است!»

موضوعات: داستانک  لینک ثابت



 [ 06:32:00 ب.ظ ]





  محبت   ...

اگر تونستی به کسی که میدونی هیچوقت نمیتونه محبتت رو جبران کنه،
محبت کنی، میتونی اسمش رو محبت بذاری❤️
غیرِ این همش سرمایه گذاریه!

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 06:25:00 ب.ظ ]





  غذای محلی   ...

آیا می دانید چرا به میرزا قاسمی، میرزا قاسمی گفته میشود؟

“میرزا قاسم خان قاجار"، حاکم گیلان در دهه ١٢٣٠ هجرى شمسى بود.

وى که علاقه ى بسیارى به آشپزى داشت، در سال ١٢٣٩ هجرى شمسى با قاتی کردن بادمجان و گوجه و سیر، دست به ابداع خوراکى جدید زد و از آنجایى که به هنر آشپزى عشق مى ورزید، دستور این خوراک جدید را در میان مردمان گیلان رواج داد و با نام وى به “میرزا قاسمى” شهرت یافت.

میرزا قاسم خان که مردى خوش ذوق بود، پس از گیلان، به حکمرانى فارس برگزیده شد و بعدها در شیراز درگذشت و او را در باغ حافظیه و در جنب آرامگاه حافظ شیرازى به خاک سپردند.

موضوعات: آشپزی  لینک ثابت



 [ 06:23:00 ب.ظ ]





  اول هفتتون بخیر   ...

خدایا در این
شنبہ زیبا
بہ زندڪَیماڹ سرسبزے
و خرمی ببخش
از نعمتهاے بیڪرانت
سیرابمان ڪن
به قلبمان مهربانے
به روحمان آرامش
و به زندگیمان محبت عطا کن
الهی آمین

سلام دوستان
اول هفتہ تون در پناه خدا

موضوعات: مناسبتی  لینک ثابت



 [ 06:20:00 ب.ظ ]





  پیام شهید   ...

? پیامکی ازبهشت

بچه ها بگردید یه رفیق خدایی
پیدا ڪنید ڪ وسط میدون
مین گناه دستتون رو بگیره …

رفقا
حواستون باشه…!
دارن برا ظهور امامِ عصر(عج)
یارگیـری میکنن…
جانمونید‌از‌قافله…

موضوعات: شهید و شهادت  لینک ثابت



 [ 06:18:00 ب.ظ ]





  وصیت مرد خسیس   ...

شوهر خسیس این خانم که با او لج بود وصیت کرد بعد از مرگش همه اموالش را نقد کرده و با او دفن کنند ! ادامه رو بخونید یعنی این زنها اخرتشن

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 06:11:00 ب.ظ ]





  طنز   ...

طنز

«سلام علیکم خانم فلانى من همکلاسی تان هستم، میخواستم بدانم معدلتان و نمره هایتان چند شده است؟»

مورد مشابه رو دیدین سریع بلاک کنید باباتونه

موضوعات: طنز  لینک ثابت



 [ 06:06:00 ب.ظ ]





  طنز   ...

تعدادی استاد دانشگاه رو دعوت
نشوندن و وقتی درهای هواپیما رو بستن از بلندگو بهشون اعلام کردن که:
این هواپیما ساخت دانشجوهای شما ست ..!
وقتی اساتید این خبرو شنیدن همه از دم اقدام به فرار کردن!

همه رفتن به سمت در خروجی جز یه استاد که خیلی ریلکس نشسته بود ..!
پرسیدن : چرا نشستی؟ نگو که نمی ترسی!!
استاد با خونسردی گفت :

اگه این هواپیما ساخت دانشجوهای من باشه عمرا اگه روشن بشه

موضوعات: طنز  لینک ثابت



 [ 06:03:00 ب.ظ ]





  عصبانیت و کینه   ...

این دو تعریف را به خاطر بسپارید:

ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﯾﻌﻨﯽ:
ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ

ﮐﯿﻨﻪ ﯾﻌﻨﯽ:
ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ

حالا با درک این دو تعریف
از امروز به بعد رو زیباتر زندگی کنید

موضوعات: جهت منبر, اخلاقی, تربیتی  لینک ثابت



 [ 05:32:00 ب.ظ ]





  چشم زدن   ...

✨امام صادق (ع):
چشم زدن حقیقت دارد
نه تو از چشم دیگران در امانی
و نه دیگران از چشم تو
پس هرگاه به ترس افتادی

3 بار بگو “ما شاء الله”

لا قوة الا بالله العلی العظیم✨

موضوعات: احادیث  لینک ثابت



 [ 04:58:00 ب.ظ ]





  اذکار   ...

چهارتا ذکر قرآنی آرامش بخش که توی زندگیت معجزه ها میکنه:

1-حسبنا الله و نعم الوکیل (برای وقتایی که ترس و اضطراب داری)

2-لا اله الا انت انی کنت من الظالمین (وقتی خیلی ناراحتی و دلت گرفته)

3-افوض امری الی الله ان الله بصیربالعباد (برا وقتایی که میخوای خدا مکر و حیله دیگران رو در حق تو خنثی کنه)

4-ماشاالله لا حول و لا قوه الا بالله (برا وقتایی که طالب زیبایی در دنیا هستی)

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 04:53:00 ب.ظ ]





  کلام بزرگان   ...

‏​خداوند؛در اوقات ذیل ازخنده کردن سخت بدش می اید:
1: خنده کردن در بالاى قبرستان
2: خنده کردن از پشت جنازه
3: در مجلس علما
4: در هنگام تلاوت قرآن کریم
5: در مسجد
6: در هنگام اذان……….

اعوذ بالله من الشیطان”

موضوعات: سخنان بزرگان  لینک ثابت



 [ 04:51:00 ب.ظ ]





  حدیث نور   ...

پیامبر اکرم صل الله علیه وآله وسلم:

? امت من در دنیا سه دسته اند:

?️دستۀ اول کسانى که جمع آورى و اندوختن ثروت را دوست ندارند و در به دست آوردن و احتکار آن نمى‌کوشند بلکه از دنیا به سد جوعى خرسندند و توانگریشان همان مقدارى است که آنها را به آخرت برساند، اینان همان ایمن شدگانند که بیم و اندوهى به ایشان نمى‌رسد.

?️دستۀ دوم کسانى هستند که جمع کردن مال را از راه پاکیزه ترین و نیکوترین راه‌هایش دوست دارند تا بدان وسیله به خویشاوندانشان رسیدگى کنند و به برادرانشان نیکى کنند.

?️دستۀ سوم کسانى هستند که دوست دارند مال را از راه حلال و حرام جمع کنند و حقوقى را که بر آنها واجب و فرض شده است نپردازند و اگر خرج کنند اسراف و ولخرجى مى‌کنند و اگر امساک ورزند از روى بخل و احتکار است. اینها کسانى هستند که دنیا مهار دل‌هایشان را در اختیار گرفته تا آنکه به سبب گناهانشان ایشان را به آتش درآورد.

میزان الحکمه/ج11/ص171

موضوعات: احادیث  لینک ثابت



 [ 04:48:00 ب.ظ ]





  شعر   ...

یا مه️ـدی (عج)

در معصیت است تار و پودم آقا
ابلیس نشسته در وجودم آقا

حق داری اگر گریه کنی چون عمریست؛
جز ننگ برایتان نبودم آقا!

? اللهم عجل لولیک الفرج ?

موضوعات: شعر  لینک ثابت



 [ 04:29:00 ب.ظ ]





  حدیث روز   ...

? امام رضا(علیه السلام):
? هرکس مرا زیارت کند
? روز قیامت سه جا به دادش می رسم ?

? هنگام دادن نامه اعمال ?

? هنگام عبور از پل صراط ?

? هنگام سنجش اعمال ?

عیون اخبار الرضا ج2،ص 255

موضوعات: احادیث  لینک ثابت



 [ 04:26:00 ب.ظ ]





  گفتگوی انبیا با عزرائیل   ...

گفتگوی حضرت داوودباعزرائیل

حضرت داوود ـ علیه السلام ـ صد سال عمر کرد، که چهل سال آن را بر مردم حکومت
و رهبری نمود. او کنیزی داشت که وقتی شب فرا می رسید همه درها را قفل می کرد،
و کلیدهای آنها را نزد داوود ـ علیه السلام ـ می آورد. شبی مردی را در خانه دید، پرسید:
چه کسی تو را وارد خانه کرد؟ او گفت: «من کسی هستم که بدون اجازه شاهان بر آنها وارد می
گردم.» داوود ـ علیه السلام ـ این سخن را شنید و گفت: آیا تو عزرائیل هستی؟ چرا قبلاً پیام
نفرستادی تا من برای مرگ آماده گردم؟
عزرائیل گفت: من قبلاً پیامهای بسیار برای تو فرستادم.
داوود ـ علیه السلام ـ گفت: آن پیامها را چه کسی برای من آورد؟
عزرائیل گفت: «پدرت، برادرت، همسایه ات و آشنایانت کجا رفتند؟» ‎
داوود ـ علیه السلام ـ گفت: همه مردند.
عزرائیل گفت: «آنها پیام رسانهای من به سوی تو بودند که تو نیز می میری همان گونه که آنها مردند

موضوعات: جهت منبر, از هر دری  لینک ثابت



 [ 04:23:00 ب.ظ ]





  کلام علما   ...

آیت اله بهجت (ره):

با کسی نشست و برخاست کنید که همین که او را دیدید به یاد خدا بیفتید، به یاد طاعت خدا بیفتید، نه با کسانی که در فکر معاصی هستند و انسان را از یاد خدا باز می‌دارند.

ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ “ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ “ﺷﻮﻧﺪ؛
ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ!

ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ” ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ” ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ!

ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠت است

موضوعات: کلام علما  لینک ثابت



 [ 04:18:00 ب.ظ ]





  شعر   ...

می رود قافله ی عمر،چه ها می ماند..؟
هر که غفلت کند از قافله جا می ماند

شیشه ی عمر چه زیباست ولی حساس است
که به رویش اثر ِلکه و “ها” می ماند

باید از شیشه ی خود لکه زدایی بکنی
خوب و بد در پس ِاین شیشه بجا می ماند

هر که نیکی کند و دست کسی را گیرد
دست ِاو یکسره در دست ِخدا می ماند

هر که یک ذره در این حادثه ظالم باشد
آخر ِقصــــه گرفتـــــــار ِبلا می مانـــد

موضوعات: جهت منبر, شعر  لینک ثابت



 [ 04:15:00 ب.ظ ]





  عزرائیل   ...

? مهلت ندادن عزرائیل ?

عزرائیل به هیچ کس مهلت نمیدهد
حضرت عیسی (علیه السلام) با مادرش مریم (سلام الله علیها) در کوهی به عبادت خدا مشغول بودند، و روزها را روزه می گرفتند. غذایشان از گیاهان کوه بود که عیسی (علیه السلام) تهیه می نمود. یک روز نزدیک غروب شد، عیسی (علیه السلام) مادرش را تنها گذاشت و برای به دست آوردن سبزیجات کوهی، رفت، هنگام افطار فرا رسید، مریم (سلام الله علیها) برخاست تا نماز بخواند، ناگاه عزرائیل نزد مریم (سلام الله علیها) آمد و بر او سلام کرد، مریم پرسید: تو کیستی که در اول شب بر من سلام کردی و با دیدن تو، بیمناک شدم؟.
عزرائیل گفت: من فرشته مرگ هستم.
مریم پرسید: برای چه به اینجا آمده ای؟
عزرائیل گفت: برای قبض روح تو آمده ام.
مریم گفت: چند دقیقه به من مهلت بده تا پسرم نزد من بیاید
عزرائیل گفت: مهلتی در کار نیست، و آنگاه روح مریم (سلام الله علیها) را قبض نمود.
عیسی (علیه السلام) وقتی نزد مادر آمد، نگاه کرد که مادرش بر زمین افتاده است، تصور کرد که مادرش خوابیده است، مدتی توقف کرد، دید مادرش بیدار نشد و وقت افطار گذشته است، صدا زد ای مادر برخیز! افطار کن.
ندائی از بالای سرش شنید که مادرت از دنیا رفته و خداوند در مورد وفات مادرت به تو پاداش می دهد
عیسی (علیه السلام) با دلی سوخته، به تجهیز جنازه مادر پرداخت و او را به خاک سپرد و، غمگین بر سر تربتش نشست و گریه می کرد و به یاد مادر گفتاری جانسوز می گفت، در این هنگام ندائی شنید، سرش را بلند کرد، مادرش را در بهشت (برزخی) که در کاخی از یاقوت سرخ بود دید گفت: ای مادرم! از دوری تو سخت اندوهگین هستم.
مریم (سلام الله علیها) فرمود: پسرم، خدا را مونس خود کن تا اندوهت برطرف گردد.
عیسی (علیه السلام) گفت: مادر جان با زبان گرسنه و روزه از دنیا رفتی.
مریم (سلام الله علیها) فرمود: خداوند گواراترین غذا که نظیر نداشت به من خورانید.
عیسی (علیه السلام) گفت: ای مادر! آیا هیچ آرزو داری؟
مریم (سلام الله علیها) گفت: آرزو دارم یک بار دیگر به دنیا باز گردم، تا یک روز و یک شب را به نماز برآورم، ای پسر اکنون که در دنیا هستی و مرگ به سراغت نیامده است، هر چه می توانی توشه راه آخرت را (با انجام اعمال نیک) از دنیا برگیر

موضوعات: جهت منبر, تربیتی  لینک ثابت



 [ 04:12:00 ب.ظ ]





  پزشکی   ...

نفخ حبوبات را با خیار بگیرید

هنگام پخت حبوبات 1 خیار را به طور عمودی به 2 نیم تقسیم کرده و به آب آنها اضافه کنید؛ با این روش تمام نفخ حبوبات گرفته میشود و طعم غذا تغییر نمیکند

موضوعات: پزشکی  لینک ثابت



 [ 03:43:00 ب.ظ ]





  مناجات   ...

مناجات شبانه

گویند:
دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت!
درراه با پرودرگار سخن می گفت:
( ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای )
در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت!
او با ناراحتی گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز!
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟
نشست تا گندمها را از زمین جمع کند , درکمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند!
ندا آمد که:
تو مبین اندردرختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 03:37:00 ب.ظ ]





  کلام علما   ...

️به سه چیز هرگز نمیرسی:

1- بستن دهان مردم
2- جبران همه‌ی شکست ها
3- رسیدن به همه آرزوها

سه چیز حتما به تو میرسد:

1- مرگ
2- نتیجه عملت
3- رزق و روزی

حالا اگر میخواهی به همه چیز برسی:

1- توجه خدا را به خودت جلب کنی
2- خدا در زندگیت بیاور

موضوعات: کلام علما  لینک ثابت



 [ 03:33:00 ب.ظ ]





  خدایا شکر   ...

حیف که یادمان رفته ؛
بسیاری از آنچه امروز داریم
همان دعاهایی بود
که فکر میکردیم
خدا آنها را نمی‌شنود
خدایا برای داده و نداده‌ات شکر…

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 03:28:00 ب.ظ ]





  حدیث نور   ...

اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً

خداوندا
آخر و عاقبت کارهای ما را ختم به خیر کن
خدایا حال همه رو خوب کن

موضوعات: احادیث  لینک ثابت



 [ 03:24:00 ب.ظ ]





  کلام علما   ...

آیت الله مجتهدی تهرانی:

✨در رحم مادر، خداوند بچه را در آبی بسیار شور قرار داده تا جسمش تمیز بماند و مادر سنگینی بچه را کمتر احساس کند.

✨و خداوند روزی جنین را از طریق بند ناف که به مادر وصل است به او میرساند…

✨پس اگر مادر در غذا خوردن کوتاهی کند، از غذای جنین چیزی کم نمیشود، چون او مواد لازمش را از دندانها و استخوان مادر تأمین میکند

✨و به همین دلیل است که مادران با پیشروی در سن، دندان و پا و زانو درد میگیرند، و در آخر میگویند: زن زودتر از مرد پیر میشود..

✨اگر آدم ها بدانند که مادرشان بخاطر آنها استخوانش آب میشده در این میمانند که چگونه قدردانی بکنند..

موضوعات: کلام علما  لینک ثابت



 [ 03:20:00 ب.ظ ]





  داستان بسیار زیبا و آموزنده   ...

داستان بسیار جالب و آموزنده برای همه کسانی که تدریس یا تبلیغ یا مشاوره و….دارن
روزی معلم کلاس پنجم به دانش آموزانش گفت: “من همه شما را دوست دارم” ولی او در واقع این احساس را نسبت به یکی از دانش آموزان که تیدی نام داشت، نداشت.
 لباس های این دانش آموز همواره کثیف بودند، وضعیت درسی او ضعیف بود و گوشه گیر بود.
?  این قضاوت او بر اساس عملکرد تیدی در طول سال تحصیلی بود.با بقیه بچه ها بازی نمی کرد و لباسهایش چرکین بودند. تیدی بقدری افسرده و درس نخوان بود که معلمش از تصحیح اوراق امتحانی اش و گذاشتن علامت در برگه اش با خودکار قرمز و یادداشت عبارت ” نیاز به تلاش بیش تر دارد” احساس لذت می کرد.
?  روزی مدیر آموزشگاه از این معلم درخواست کرد که پرونده تیدی را بررسی کند. معلم کلاس اول درباره اونوشته بود” تیدی کودک باهوشی است که تکالیفش را با دقت و بطور منظمی انجام میدهد”.
 معلم کلاس دوم نوشته بود” تیدی دانش آموز دوست داشتنی در بین همکلاسی های خودش است ولی به علت بیماری سرطان مادرش خیلی ناراحت است”.
?  اما معلم کلاس سوم نوشته بود” مرگ مادر تیدی تاثیر زیادی بر او داشت. او تمام سعی خود را کرد ولی پدرش توجهی به او نکرد و اگر در این راستا کاری انجام ندهیم به زودی شرایط زندگی در منزل، بر او تاثیر منفی میگذارد”.
 در حالی که معلم کلاس چهارم نوشته بود” تیدی دانش آموزی گوشه گیرست که علاقه به درس خواندن ندارد و در کلاس دوستی ندارد و موقع تدریس می خوابد”.

? اینجا بود که معلمش، خانم تامسون به مشکل دانش آموز پی برد و شرمنده شد. این احساس شرمندگی موقعی بیش تر شد که دانش آموزان برای جشن تولد معلمشان هرکدام هدیه ای با ارزش در بسته بندی بسیار زیبا تقدیم معلمشان کردند و هدیه تیدی در یک پلاستیک مچاله شده بود.
 خانم تامسون با ناراحتی هدیه تیدی را باز کرد. در این موقع صدای خنده تمسخر آمیز شاگردان کلاس را فرا گرفت. هدیه او گردنبندی بود که جای خالی چند نگین افتاده آن به چشم می خورد و شیشه عطری که سه ربع آن خالی بود. اما هنگامی که خانم تامسون آن گردنبند را به گردن آویخت و مقداری از آن عطر را به لباس خود زد و با گرمی و محبت از تیدی تشکر کرد. صدای خنده دانش آموزان قطع شد.
?  در آن روز تیدی بعد از مدرسه به خانه نرفت و منتظر معلمش ماند و با دیدنش به او گفت: ” امروز شما بوی مادرم را میدهی”. در این هنگام اشک خانم تامسون از دیدگانش جاری شد زیرا تیدی شیشه عطری را به او هدیه داده بود که مادرش استفاده می کرد و بوی مادرش را در معلمش استشمام می کرد.
?  از آن روز به بعد خانم تامسون توجه خاص و ویژه ای به تیدی میکرد و کم کم استعداد و نبوغ آن پسرک یتیم دوباره شکوفا شد و در پایان سال تحصیلی شاگرد ممتاز کلاسش شد.
 پس از آن تامسون دست نوشته ای را مقابل درب منزلش پیدا کرد که در آن نوشته شده بود” شما بهترین معلمی هستی که من تا الان داشته ام”.
 خانم معلم در جواب او نوشت که تو خوب بودن را به من آموختی.
 بعد از چند سال خانم تامسون از دریافت دعوت نامه ای که از او برای حضور در جشن فارغ التحصیلی دانشجویان رشته پزشکی دعوت کرده بودند و در پایان آن با عنوان ” پسرت تیدی” امضاء شده بود، شگفت زده شد!
 او در آن جشن در حالیکه آن گردنبند را به گردن داشت حاضر شد

?  آیا میدانید تیدی که بود؟!

تیدی استوارد یکی از مشهورترین پزشکان جهان و مالک مرکز استوارد برای درمان کودکان مبتلا به سرطان است.

موضوعات: جهت منبر, تربیتی, داستانک  لینک ثابت



 [ 02:53:00 ب.ظ ]





  کلام بزرگان   ...

اگر 10 چیز بین مردم ترک شود
10چیز دیگر جای ان را میگیرد ?

1-دعا کم شود ? بلا نازل میشود

2-صدقه ترک شود ? مرض ها زیاد میشود

3-زکات ترک شود ? چهارپایان میمیرند

4-حکومت ظلم کند ? خشکسالی میشود

5-زنا زیادشود ? مرگ ناگهانی زیادمیشود

6-قاضی خلاف حکم کند ? دشمن برشما مسلط میشود

7-ربا زیاد شود ? زلزله زیاد میشود

8-عهد شکنی شود ? قتل زیاد میشود

9-کم فروشی شود ? قحطی می آید

10- امر به معروف و نهی از منکر ترک

شود__شرار بر ایشان مسلط میشود

موضوعات: سخنان بزرگان  لینک ثابت



 [ 02:46:00 ب.ظ ]





  خدا   ...

تا “خدا” هست
هیچ لحظه ای
آنقدر سخت نمی شود
که نشود تحملش کرد .. !
شدنی ها را انجام بده …
و تمام نشدنی ها را
به “خدا ” بسپار …

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 02:41:00 ب.ظ ]





  مهدی جان   ...

و خوش تر ازنواے
عهدت اے عشق
به عالم کسی شنیده است؟

أللَّھُمَ ؏َجِّلْ لِولیک ألْفَـرَج

موضوعات: کربلا  لینک ثابت



 [ 02:38:00 ب.ظ ]





  شبهه   ...

شبهه خدا چیست و چه شکلیست؟
مسئله ای که از حضرت علی علیه السلام پرسیده شد

سوألى که براى اکثر مردم ، مسلمون و غیر مسلمون ، کوچیک و بزرگ حتما پیش اومده،اینه که خدا از کجا اومده ، الان کجاست ؟

از چى درست شده و قبل از خدا چى بوده؟!!

اگر شما هم دوست دارید جواب این سؤالها رو بگیرید باید بدونید عقل و درک و فهم ما قادر نیست به اون مرحله برسه ولى امام على (ع) در مقابل سؤال کفار راجع به خداوند به زیبایی جواب دادند وهم ضعف و عدم درک ما از وجود خداوند را شرح دادند .

سؤال کفار از امام على(ع)

در چه سال و تاریخى خدایت به وجود امد ؟

امام فرمود ؛ خداوند وجود داشته قبل از بوجود آمدن زمان و تاریخ و هرچیزى که وجود داشته .

کفار گفتند:
چه طور میشود؟ !
هرچیزى که به وجود آمده یا قبلش چیزى بوده که از او به وجود آمده ویا تبدیل شده!!

امام على (ع) فرمود :
قبل از عدد ٣ چه عددى است ؟
گفتند ٢
امام پرسید قبل از عدد ٢ چه عددیست ؟
گفتند ١
امام پرسید و قبل از عدد ١ ؟
گفتند هیچ

امام فرمود چطورمیشود عدد یک که بعدش اعداد بسیاری هست قبل نداشته باشد ولی قبل ازخداوند که خود احد و واحد حقیقى است نمیشود چیزى نباشد ؟؟

کفار گفتند خدایت کجاست وکدام جهت قرار گرفته؟!!

امام فرمود همه جا حضور دارد
وبر همه چیز مشرف است .

گفتند چطور ممکن است که همه جا باشى و همه جهت اشراف داشته باشی
امام فرمود :
اگر شما در مکانى تاریک خوابیده باشید صبح که بیدار شوید روشنایی را از کدام طرف و کجا می بینید ؟

کفار گفتند همه جا و از همه طرف
امام فرمود پس چگونه خدایى که خود نور سماوات و ارض است نمیشود همه جا باشد؟؟

کفار گفتند : پس جنس خدا از نور است اما نور از خورشید است خدایت از چیست !؟

چطور میشود از چیزى نباشى همه جا هم باشى قدرت هم داشته باشى !؟

امام فرمود خداوند خودش خالق خورشید و نور است ایا شما قدرت طوفان و باد را ندیده أید؟ باد از چیست که نه دیده میشود نه از چیزى است،در حالى که قدرتمند است؟
خداوند خود خالق باد است.

گفتند :خدایت را برایمان توصیف کن.از چه درست شده ؟
ایا مثل آهن سخت است ؟
یا مثل آب روان ؟
و یا مثل دود و بخار است !؟

امام فرمود :
ایا تا به حال کنار مریضى در حال مرگ بوده اید و با او حرف زده اید ؟
گفتند : آرى بوده ایم وحرف زده ایم .
امام فرمود : آیا بعداز مردنش هم بااو حرف زدید ؟
گفتند نه چطور حرف بزنیم در حالى که او مرده ؟!

امام فرمود : فرق بین مردن و زنده بودن چه بود که قادر به تکلم وحرکت نبود؟؟

گفتند :روح،روح از بدنش خارج شد.
امام فرمود شما آنجا بودید و میگویید که روح از بدنش خارج شد و مُرد.

حال آن روح را که جلو چشم شما خارج شده برایم توصیف کنید از چه جنس و چگونه بود !؟

همه سکوت کردند .
امام على (ع) فرمود: شما قدرت توصیف روحى که جلو چشمتان از بدن مخلوق خدا بیرون آمده را ندارید؛ چطور قادر به فهم و درک ذات أقدس احدیت و خداى خالق روح هستید؟

موضوعات: شبهات  لینک ثابت



 [ 02:35:00 ب.ظ ]





  کلام بزرگان   ...

دوچیز منفعت بسیار دارد
اخلاق نیڪ و جوانمردی!

✨دوچیز بقا ندارد!
جوانی و قوت

✨دوچیز بلا را دور ‌ڪند!
صـلـۀ رحم و صدقہ

✨دوچیز مقام را فزون ڪند!
حل مشڪل دیگران و فروتنی

موضوعات: سخنان بزرگان  لینک ثابت



 [ 02:29:00 ب.ظ ]





  حدیث راز داری   ...

امام على علیه السلام:

امور مربوط به خودت را نگه دار و دختر رازت را عروس هر خواستگارى مکن

میزان الحکمه، ج5، ص264

موضوعات: احادیث  لینک ثابت



 [ 02:19:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
انتظار ظهور حضرت مهدی ع