کربلا مدرسه نرجسیه(س) سنجان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



انتظار ظهور حضرت مهدی ع




جستجو






Random photo

روز خود را با نام و یاد خداوند رحمان و رحیم آغاز کنیم



  داستانک   ...

داستانک
اسب سواری مرد چلاقی را سرراه خود دید که از او کمک می خواست مرد سوار دلش به حال او سوخت، از اسب پیاده شد و او را از جا بلند کرد و روی اسب گذاشت تا او را به مقصد برساند..

مرد چلاق وقتی بر اسب سوار شد دهنه ی اسب را کشید و گفت: اسب را بردم و با اسب گریخت.!

اما پیش از آنکه دور شود صاحب اسب داد زد، تو تنها اسب را نبردی جوانمردی را هم بردی، اسب مال تو اما گوش کن ببین چه می گویم..

مرد چلاق اسب را نگه داشت..

مرد سوار گفت: هرگز به هیچ کس نگو چگونه اسب را به دست آوردی، زیرا می ترسم دیگر هیچ سواری به پیاده ای رحم نکند.!

موضوعات: داستانک  لینک ثابت



[جمعه 1397-04-15] [ 12:25:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  داستان جالب   ...

داستان بسیار شنیدنی

مردی ثروتمند وارد رستورانی شد، نگاهی بدین سوی و آن سوی انداخت و دید زنی آفریقایی (سیاه‌پوست)، در گوشه‌ای نشسته است، به سوی پیشخوان رفت و کیف پولش را در آورد و خطاب به گارسون فریاد زد، “برای همه کسانی که اینجا هستند غذا می‌خرم، غیر از آن زن سیاهی که آنجا نشسته است!”

گارسون پول را گرفته و به همه کسانی که در آنجا بودند غذای رایگان داد، جز زن آفریقایی.!

زن سیاه‌پوست به جای آن که مکدّر شود و چین بر جبین آشکار نماید، سرش را بالا گرفت و نگاهی به مرد کرده با لبخندی گفت، “تشکّر می‌کنم.”

مرد ثروتمند خشمگین شد، دیگربار نزد گارسون رفت و کیف پولش را در آورد و به صدای بلند گفت، “این دفعه یک پرس غذا به اضافۀ غذای مجّانی برای همه کسانی که اینجا هستند غیر از آن آفریقایی که در آن گوشه نشسته است.”

دوباره گارسون پول را گرفت و شروع به دادن غذا و پرس اضافی به افراد حاضر در رستوران کرد و آن زن آفریقایی را مستثنی نمود.

وقتی کارش تمام شد و غذا به همه داده شد، زن آفریقایی لبخندی دیگر زد و آرام به مرد گفت، “سپاسگزارم.”

مرد از شدّت خشم دیوانه شد، به سوی گارسون خم شد و از او پرسید، “این زن سیاه‌پوست دیوانه است؟ من برای همه غذا و نوشیدنی خریدم غیر از او و او به جای آن که عصبّانی شود از من تشکّر می‌کند و لبخند می‌زند و از جای خود تکان نمی‌خورد.”

گارسون لبخندی به مرد ثروتمند زد و گفت، “خیر قربان، او دیوانه نیست، او صاحب این رستوران است.”

✨شاید کارهایی که به ظاهر بر علیه و ضرر ما انجام می شود، نادانسته به نفع ما باشد.

موضوعات: داستانک  لینک ثابت



 [ 12:21:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  نربیت فرزند   ...

نکاتی در خصوص تربیت فرزند

? اگروالدین بپذیرند که
یک سری از رفتارهای نوجوان شان،
مانند احساس بزرگی و استقلال
اقتضای سن اوست،

? در این هنگام واکنش آنها به این رفتارهای جدید، واکنش منطقی و صمیمانه خواهد بود. ?

موضوعات: تربیتی, از هر دری  لینک ثابت



[پنجشنبه 1397-04-14] [ 05:48:00 ب.ظ ]




نظر از: رحیمی [عضو] 

مهربان خدایم
خود
همسر
و فرزندانم را به پرورش دهندگی ات می سپارم
یارب العالمین

1397/04/14 @ 19:07


فرم در حال بارگذاری ...


  روانشناسی   ...

آنچه خانم ها باید بدونن !!!!!

بانو؛
هیچوقت خواسته ای که شوهرت توان برآوردن اون رو نداره ازش نخواهید!

اینکار باعث دلزدگی وناراحتی مرد از زندگیش می‌شود.

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 05:45:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  روانشناسی   ...

آنچه آقایون باید بدونن!!!!

زن‌ها وقتی دلگیرند، هر چه بپرسی می‌گویند: هیچی؛ مهم نیست، میگذرد.

این یعنی؛ هیچ جا نرو؛ کنارم بشین دوباره بپرس. دوباره پرسیدن‌هایت حالم را خوب می‌کند….!

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 05:44:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...



  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
انتظار ظهور حضرت مهدی ع