کربلا مدرسه نرجسیه(س) سنجان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            



انتظار ظهور حضرت مهدی ع




جستجو






Random photo

سوره مبارکه آل عمران/۳۸



  تربیتی   ...

حکایت شنیدنی
روستایی بود دور افتاده که مردم ساده دل و بی سوادی در آن سکونت داشتند. مردی شیاد از ساده لوحی

آنان استفاده کرده و بر آنان به نوعی حکومت می کرد. برحسب اتفاق گذر یک معلم به آن روستا افتاد و

متوجه دغلکاری های شیاد شد و او را نصیحت کرد که از اغفال مردم دست بردارد و گرنه او را رسوا می

کند. اما مرد شیاد نپذیرفت. بعد از اتمام حجت معلم با مردم روستا از فریبکاری های شیاد سخن گفت و

نسبت به حقه های او هشدار داد. بعد از کلی مشاجره بین معلم و شیاد قرار بر این شد که فردا در میدان روستا معلم و مرد شیاد مسابقه بدهند تا

معلوم شود کدامیک باسواد و کدامیک بی سواد هستند. در روز موعود همه مردم روستا در میدان ده گرد آمده بودند تا ببینند آخر کار، چه می شود.

شیاد به معلم گفت: بنویس “مار” معلم نوشت: مار نوبت شیاد که رسید شکل مار را روی خاک کشید. و به مردم گفت: شما خود قضاوت کنید

کدامیک از اینها مار است؟ مردم که سواد نداشتند متوجه نوشته مار نشدند اما همه شکل مار را شناختند و به جان معلم افتادند تا می توانستند او را

کتک زدند و از روستا بیرون راندند.

اگر می خواهیم بر دیگران تأثیر بگذاریم یا آنها را با خود همراه کنیم بهتر است با زبان، رویکرد و نگرش خود آنها، با آنها سخن گفته و رفتار

کنیم. همیشه نمی توانیم با اصول و چارچوب فکری خود دیگران را مدیریت کنیم. باید افکار و مقاصد خود را به زبان فرهنگ، نگرش، اعتقادات،

آداب و رسوم و پیشینه آنان ترجمه کرد و به آنها داد.

موضوعات: تربیتی  لینک ثابت



[شنبه 1397-06-10] [ 11:30:00 ق.ظ ]





  کلام علما   ...

? آیت الله مجتهدے(ره):

ما کم ثواب نمےکنیم
ثواب‌دانمان سوراخ است!

فلان عمل خوب را انجام مۍدهیم،
وبه ما ثواب می‌دهند، ولی گناهی را مرتکب مۍشویم و ثواب ها هم مےریزد و از بین مےرود!

موضوعات: کلام علما  لینک ثابت



 [ 04:13:00 ق.ظ ]





  حکایت   ...

داستان برو کشکتا بساب

می‌گویند روزی مرد کشک سابی نزد شیخ بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد. شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او می‌گوید اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد می‌دهد و می‌گوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد.

❄️⇦ مرد کشک ساب می‌رود و پاتیل و پیاله ای خریده شروع به پختن و فروختن فرنی می‌کند و چون کار و بارش رواج می‌گیرد طمع کرده و شاگردی می‌گیرد و کار پختن را به او می‌سپارد. بعد از مدتی شاگرد می‌رود بالا دست مرد کشک ساب دکانی باز می‌کند و مشغول فرنی فروشی می‌شود به طوری که کار مرد کشک ساب کساد می‌شود.

❄️⇦ کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی می‌رود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم می‌کند. شیخ چون از چند و چون کارش خبردار شده بود به او می‌گوید: «تو راز یک فرنی‌پزی را نتوانستی حفظ کنی حالا می‌خواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ تو برو کشکت را بساب

موضوعات: حکایت  لینک ثابت



 [ 04:12:00 ق.ظ ]





  از هر دری   ...

شیطان به موسی (ع) گفت:
سه وقت به انسان مسلط میشوم:

➀◁ وقتی ازخودش راضی باشد.
➁◁ اعمال خوبش را زیاد بداند.
➂◁ گناهانش راکم وکوچک بداند.

? کافی ج2 ص314

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 04:09:00 ق.ظ ]





  کلام علما   ...

? شیخ رجبعلی خیاط:

️⇦چهار مطلب برای رسیدن به قرب الهی:

➀◁دیدن خدا در کارها
➁◁توسل به اهل بیت
➂◁خواندن نافله شب
➃◁احسان به خلــــق

کیمیای محبت

موضوعات: کلام علما  لینک ثابت



 [ 04:07:00 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
انتظار ظهور حضرت مهدی ع
 
 
مداحی های محرم