کربلا مدرسه نرجسیه(س) سنجان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



انتظار ظهور حضرت مهدی ع




جستجو






Random photo

افزایش برکت و روزی



  حکایت   ...

پند سوم

حکایت کرده اند که مردی در بازار دمشق، گنجشکی رنگین و لطیف، به یک درهم خرید تا به خانه آورد و فرزندانش با آن بازی کنند. در بین راه، گنجشک به سخن آمد و مرد را گفت: در من فایده ای، برای تو نیست. اگر مرا آزاد کنی، تو را سه نصیحت می گویم که هر یک، همچون گنجی است. دو نصیحت را وقتی در دست تو اسیرم می گویم و پند سوم را، وقتی آزادم کردی و بر شاخ درختی نشستم، می گویم. مرد با خود اندیشید که سه نصیحت از پرنده ای که همه جا را دیده و همه را از بالا نگریسته است، به یک درهم می ارزد. پذیرفت و به گنجشک گفت که پندهایت را بگو. 

گنجشک گفت: نصیحت اول آن است که اگر نعمتی را از کف دادی، غصه مخور و غمگین مباش؛ زیرا اگر آن نعمت، حقیقتا و دائما از آن تو بود، هیچ گاه زایل نمی شد. دیگر آن که اگر کسی با تو سخن محال و ناممکن گفت، به آن سخن هیچ توجه نکن و از آن درگذر. مرد، چون این دو نصیحت را شنید، گنجشک را آزاد کرد. پرنده کوچک برکشید و بر درختی نشست. چون خود را آزاد و رها دید، خنده ای کرد.

مرد گفت: نصیحت سوم را بگو! گنجشک گفت: نصیحت چیست!؟ ای مرد نادان، زیان کردی. در شکم من دو گوهر هست که هر یک بیست مثقال وزن دارد. تو را فریفتم تا از دستت رها شوم. اگر می دانستی که چه گوهرهایی نزد من است، به هیچ قیمت، مرا رها نمی کردی. مرد، از خشم و حسرت، نمی دانست که چه کند. دست بر دست می مالید و گنجشک را ناسزا می گفت. ناگهان رو به گنجشک کرد و گفت: حال که مرا از چنان گوهرهایی محروم کردی، دست کم، آخرین پندت را بگو.

گنجشک گفت: مرد ابله! با تو گفتم که اگر نعمتی را از کف دادی، غم مخور؛ اما اینک تو غمگینی که چرا مرا از دست داده ای. نیز گفتم که سخن محال و ناممکن را نپذیر؛ اما تو هم اینک پذیرفتی که در شکم من گوهرهایی است که چهل مثقال وزن دارد. آخر من خود چند مثقالم که چهل مثقال، گوهر با خود حمل کنم!؟ پس تو لایق آن دو نصیحت نبودی و پند سوم را نیز با تو نمی گویم که قدر آن نخواهی دانست. این را گفت و در هوا ناپدید شد.

? پند گفتن با جهول خوابناک
? تخم افکندن بود در شوره خاک

موضوعات: کربلا  لینک ثابت



[یکشنبه 1397-05-21] [ 11:39:00 ق.ظ ]





  از هر دری   ...

جوان قهرمان

جوانان مسلمان، سرگرم زورآزمایی و مسابقه وزنه‌برداری بودند. سنگی بزرگ آن‌جا بود که مقیاس نیرومندی و مردانگی جوانان به شمار می‌رفت و هر کس آن را به اندازه توانایی‌اش حرکت می‌‌‌داد.

در این هنگام رسول اکرم صلی الله علیه وآله رسید و پرسید: «چه می‌کنید؟» جوانان گفتند: «داریم زورآزمایی می‌کنیم. می‌خواهیم ببینیم کدام یک از ما نیرومند‌تر و زورمند‌تر است.»

رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «می‌خواهید من بگویم چه کسی از همه نیرومندتر است؟» جوانان پاسخ دادند: «البتّه، چه از این بهتر که پیامبرصلی الله علیه وآله داور مسابقه باشد و نشان افتخار را او بدهد.»

همه منتظر بودند که رسول اکرم صلی الله علیه وآله کدام یک را به عنوان قهرمان معرّفی می‌کند. هر کس پیش خود گمان می‌کرد اینک پیامبر صلی الله علیه وآله دست او را خواهد گرفت و به عنوان قهرمان مسابقه معرّفی خواهد کرد.

رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «از همه نیرومندتر، کسی است که اگر از چیزی خوشش آید، علاقه به آن چیز، او را از دایره حق و انسانیت خارج نسازد و به زشتی نیالاید، و اگر در جایی خشمناک می‌شود بر خویشتن پیروز آید، جز حقیقت نگوید و کلمه‌ای دروغ یا دشنام بر زبان نیاورد، و اگر صاحب قدرت و نفوذ گردد و در پیش راهش مانعی نماند، بیش از حقّش، دست پیش نیاورد! »

داستان_راستان، ج1
علامه شهید مرتضی مطهری

موضوعات: از هر دری, در محضر معصوم(ع)  لینک ثابت



 [ 11:34:00 ق.ظ ]





  از هر دری   ...

وابستگی بودجه فعلی به نفت بیش از 50 درصده
اگر دولت ها سالی فقط 2درصد از وابستگی به نفت کم کرده بودن، امروز توپ هم اقتصاد کشورو تکون نمیداد

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 11:32:00 ق.ظ ]





  کلام علما   ...

? اما شیوه پسندیده سکوت حق است  که:

? هر که را اسرار حق آموختند
? مهر کردند و دهانش دوختند

? هر که خاموش شد گویا شد
? هر که #چشم_سر بست بینا شد
? هر که گوش_دل گشود دانا شد
? هر که را حضور است  نور است 
? هر که را مراقبت  است سرور است 
? چه این که کلید_نیک_بختى در مشت  اوست  و نگین پیروزى در انگشت  او .

موضوعات: کلام علما  لینک ثابت



 [ 11:27:00 ق.ظ ]





  از هر دری   ...

✅ هرگز، یک «روز خوب را»، با «فکر کردن»، به «دیروز بد» خراب نکنید.

✅ اگر «دو خرگوش را»، «با هم دنبال کنید»، به «هیچ یک» نخواهید رسید.

✅ هیچگاه، بخاطر چند «خطای کوچک»، یک، «رابطهٔ حقیقی را» ترک نکنید.

✅ اگر از «وضع فعلی تان»،
«راضی و خوشنود» نیستید، یعنی «وقت آن» رسیده است، که «چیزهایی را» تغییر دهید.!

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 11:23:00 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
انتظار ظهور حضرت مهدی ع
 
 
مداحی های محرم