مزاج متعادل

? علت بیشتر بیماری ها بخاطر غلبه ی یک مزاج در بدن انسان است؛ پس داشتن مزاج متعادل بزرگترین عامل سلامتی است

راه_دستیابی_به_مزاج_متعادل:

1⃣تغذیه:
رعایت آداب غذا خوردن و ترک مکروهات و مضرات هم در کیفیت و هم کمیت و اوقات مناسب و ظروف خاص مناسب

? رعایت تعدیل کنندهای طبع مانند:
1-حجامت عام همراه با رعایت خوراک مخصوص آن
2-مداومت بر سبزیجات در سفره بخصوص برگ چغندر و خرفه و ترب
3-مداومت بر نمک یا سرکه قبل و بعد از غذا
4-مداومت بر عسل طبیعی و خرمای خشک و 21 دانه مویز در ناشتا
5-مداومت بر آب فاتر و شکر سرخ یا قهوه ای طبرزد و روغن زیتون
6-جویدن کندر
7-خوردن سیب رسیده
8-خوردن کاسنی
9-سویق گندم و جو بصورت خشک
10-مداومت بر خوردن بادنجان
11-مسواک با چوب اراک
12-مداومت بر استعمال نوره اسلامی

2⃣پوشش:
کلاه یا دستمال بر سر نهادن در فضای باز و جاهایی مانند دستشویی؛ همچنین گشادی لباس و رنگ روشن آن، از شرایط مزاج اعدل است

3⃣خواب:
برای مزاج اعدل رعایت خواب قیلوله(بین روز)، خواب اول شب، بیداری سحر و ترک خواب قبل از طلوع و غروب آفتاب شرط است

4⃣طهارت:
طهارت دائمی(وضو یا غسل یا تیمم همیشگی) که یکی از دلایل سلامتی و طول عمر علما همین است

5⃣آرامش:
برای مزاج اعدل داشتن اعصاب آرام و روان سالم شرط است و این آرامش طبق آیات قرآن با ذکر و یاد خداست پس نمازبخصوص اول وقت و تلاوت قرآن و مانند آن باعث این آرامش و تعادل روحی می شود

? آیت الله تبریزیان ?

مخصوص مجردها

? پرسش : همزمان دو_خواستگار دارم، چه باید بکنم؟

پاسخ : پذیرش دو خواستگار همزمان از طرف دختر کار جالبی نیست.

بهتر است تکلیف یک خواستگار مشخص شود و اگر به جایی نرسید، نفر بعد اقدام کند.

دو خواستگار همزمان، علاوه بر اینکه باعث #سرگردانی دختر می‌شود،
اگر خواستگاران متوجه شوند، بسیار ناراحت و احتمالا منصرف خواهند شد.

رحمت خدا

ﭘﯿﺮﻣﺮﺩی ﺗﻬﯽ ﺩﺳﺖ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﻓﻘﺮ ﻭ ﺗﻨﮕﺪﺳﺘﯽ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺳﺎﺋﻠﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻥ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺶ ﻗﻮﺕ ﻭ ﻏﺬﺍﺋﯽ ﻧﺎﭼﯿﺰ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ.

ﺍﺯ ﻗﻀﺎ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﺳﯿﺎﺏ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺩﻫﻘﺎﻥ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﻦ ﻟﺒﺎﺱ ﺍﺵ ﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﻩ ﺯﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺸﺖ ﺑﺎ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺧﻮﺩ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺸﺎﯾﺶ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﺮﺝ ﻣﯽ ﻃﻠﺒﯿﺪ ﻭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ: ﺍﯼ ﮔﺸﺎﯾﻨﺪﻩ ﮔﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﮔﺸﻮﺩﻩ ﻋﻨﺎﯾﺘﯽ ﻓﺮﻣﺎ ﻭ ﮔﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﮔﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﺑﮕﺸﺎﯼ.

ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻋﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ، ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﯾﮏ ﮔﺮﻩ ﺍﺯ ﮔﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺩﺍﻣﻨﺶ ﮔﺸﻮﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻨﺪﻡ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﯾﺨﺖ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:

? ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﮐﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯼ ﯾﺎﺭ ﻋﺰﯾﺰ
? ﮐﺎﯾﻦ ﮔﺮﻩ ﺑﮕﺸﺎﯼ ﻭ ﮔﻨﺪﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﯾﺰ

? ﺁﻥ ﮔﺮﻩ ﺭﺍ ﭼﻮﻥ ﻧﯿﺎﺭﺳﺘﯽ ﮔﺸﻮﺩ
? ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻩ ﺑﮕﺸﻮﺩﻧﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ؟!

ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻧﺸﺴﺖ ﺗﺎ ﮔﻨﺪﻡ ﻫﺎﯼ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﮐﻤﺎﻝ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﺩﯾﺪ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﺭﻭﯼ ﻫﻤﯿﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺯﺭ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺍﺳﺖ! ﭘﺲ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻓﻀﻞ ﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﯼ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺘﻮﺍﺿﻌﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺳﺠﺪﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻃﻠﺐ ﺑﺨﺶ ﻧﻤﻮﺩ…

? نتیجه گیری

? تو مبین اندر درختی یا به چاه
? تو مرا بین که منم مفـــتاح راه

خواهر مسیح علینژاد خطاب به رهبر انقلاب: حتی اگر پاره تنمان بر خط قرمزها پا بگذارد،
در برابرش می‌ایستیم. ✊

دختران_انقلاب✌️

با حضور دکتر رائفی‌پور، مادر و خواهر مسیح علینژاد و دیگر بانوان سرشناس…