کربلا مدرسه نرجسیه(س) سنجان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



انتظار ظهور حضرت مهدی ع




جستجو






Random photo

بسم الله الرحمن الرحیم



  آیه   ...

ڪلـام نور

وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ

فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ

إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلیمٌ (بقره-115)

مشرق و مغرب براے اللَّه است ،

پس به هر طرف ڪه روے کنید ،

به سوے اللَّه روے آورده اید ،

ڪه اللَّه (به همه جا) محیط و(به هر چیز) داناست.

موضوعات: کربلا  لینک ثابت



[پنجشنبه 1397-04-21] [ 05:22:00 ب.ظ ]





  ضرب المثل   ...

ضرب المثل بوقش را زدند

عبارت بالا که غالبا از باب طنز وتعریض و کنایه گفته می شود مراد از این است که فلانی از دار دنیا رفت.

ضمنا این عبارت، درمورد افرادی که از مشاغل حساس برکنار شده و توانایی آنان فروکش کرده نیز استفاه میشود.

در قدیم اگر مرد یا زن بیماری به هنگام شب از دار دنیا می رفت با آهنگ مخصوصی که می توان آن را به آهنگ عزا تعبیر کرد بوق می زدند تا سکنه آن آبادی آگاه شوند و صبحگاه در تشییع جنازه متوفی شرکت کنند.

پس از انجام این مراسم اگر احیانا افراد بی خبر از جریان مرگ آن شخص ، از حال و احوالش می پرسیدند مخاطب از باب طنز یا کنایه جواب می داد “بوقش را زدند” یعنی از این دنیا رفت.

این عبارت رفته رفته به صورت ضرب المثل درآمد و اکنون نه تنها در مورد اموات و مردگان به کار می رود بلکه درباره افرادی که از مشاغل حساس برکنار شده باشند نیز مورد استشهاد و تمثیل قرار می گیرد، فی المثل می گویند فلانی بوقش را زدند یعنی دیگر کاره ای نیست و از گردونه خارج شده است.

موضوعات: از هر دری, ضرب المثل  لینک ثابت



 [ 05:21:00 ب.ظ ]





  مهدی جان   ...

مهــ️ــدی جانمـــ(عج)

قنوتــ هاے نمازمـــ را با دعا براے فرجتـــ نور باران میکنمـــ

? اَلَّلهُمَّ عَجِّل لِوَلیِڪــَ الفَرَج ?

موضوعات: کربلا  لینک ثابت



 [ 05:14:00 ب.ظ ]





  یک دقیقه مطالعه   ...

یک دقیقه مطالعه

? نقاش مشهوری در حال نقاشی یک منظره کوهستانی بود.

? آن نقاشی به طور باورنکردنی زیبا بود. نقاش آنچنان غرق هیجان ناشی از نقاشی‌اش بود که ناخودآگاه در حالی که آن نقاشی را تحسین می‌کرد، چند قدم به طرف عقب رفت.

نقاش هنگام عقب رفتن، پشتش را نگاه نکرد که یک قدم به لبه پرتگاه کوه فاصله دارد.

? رهگذری متوجه شد که نقاش چه می‌کند. رهگذر می‌خواست فریاد بزند، اما ممکن بود نقاش به خاطر ترس غافلگیر شود و یک قدم به عقب برود و سقوط کند.

رهگذر به سرعت یک از قلم موهای نقاش را برداشت و روی آن نقاشی زیبا را خط خطی کرد.

? نقاش که این صحنه را دید با سرعت و عصبانیت تمام جلو آمد تا آن رهگذر را بزند.

اما رهگذر تمام جریان را که شاهدش بود برای نقاش تعریف کرد و توضیح داد که چگونه امکان داشت از کوه به پایین سقوط کند.

? براستی گاهی آینده‌مان را بسیار زیبا ترسیم می‌کنیم، اما گویا خالق هستی می‌بیند چه خطری در مقابل ماست و نقاشی زیبای ما را خراب می‌کند.

گاهی اوقات از آنچه زندگی بر سرمان آورده ناراحت می‌شویم اما یک مطلب را هرگز فراموش نکنیم:

خالق هستی همیشه بهترین‌ها را برایمان مهیا کرده است.

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 04:54:00 ب.ظ ]





  از هر دری   ...

دو چیز انسان رانابودمیکند
مشغول بودن به گذشته
مشغول شدن به دیگران
هر کس درگذشته
بماند آینده راازدست میدهد
وهرکس نگهبان رفتاردیگران باشد
آسایش وراحتی خودرااز
دست میدهد

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 04:52:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
انتظار ظهور حضرت مهدی ع