کربلا مدرسه نرجسیه(س) سنجان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



انتظار ظهور حضرت مهدی ع




جستجو






Random photo

عارف الهی آیت الله بهاءالدینی (ره)



  همسرداری   ...

سیاستهای همسرداری

✅  اگر فکر میکنید گفتن اسرار گذشته تان ضرورت ندارد و نگفتن آن آینده شما را تهدید نمی کند؛ در برملا کردن آن اصرار نکنید.

? هنگام گفتن مسئله ای که در گذشته داشته اید ، ابتدا بخشی از آن را فاش نمایید؛ بدین معنی که از مسائل کوچکتر شروع کنید و اگر دیدید همسرتان #ظرفیت پذیرش آن را دارد، به تدریج مسائل مهمتر را پیش بکشید…

موضوعات: تربیتی, از هر دری  لینک ثابت



[دوشنبه 1397-04-18] [ 11:59:00 ق.ظ ]





  روانشناسی   ...

قهرکردن‌های مداوم کاری می‌کندکه به مرور زمان ازچشم همسرتان بیفتید واین کارتان عادی بشود.

در نتیجه همسرتان تلاشی برای بهبودارتباط انجام نمی‌دهد…

موضوعات: تربیتی, علمی  لینک ثابت



 [ 11:56:00 ق.ظ ]





  داستانک   ...

بهلول : قلم یا کلنگ

روزی بهلول نزد قاضی بغداد نشسته بود که قلم قاضی از دستش به زمین افتاد.!

بهلول به قاضی گفت:
جناب قاضی کلنگت افتاد آنرا از زمین بردار.!

قاضی به مسخره گفت :
واقعاً اینکه میگویند بهلول دیوانه است، صحیح است، آخر این قلم است نه کلنگ!

بهلول جواب داد:
مردک، تو دیوانه هستی که هنوز نمیدانی.!! با احکامی که به این قلم مینویسی خانه های مردم خراب می کنی.!

حال تو بگو این قلم است یا کلنگ؟!

موضوعات: داستانک  لینک ثابت



 [ 11:53:00 ق.ظ ]





  کلام علما   ...

آشیخ رجبعلی میگفتند:

تقوی مراتبی دارد،مرتبه نازله آن اتیان واجبات وترک محرمات اسـت ولی مراتب عالیه تقوی،پرهیز کردن از غیر خداست،بدین معنا که غیر از محبت حـق در دل چیزی نداشته باشد.

موضوعات: کلام علما  لینک ثابت



 [ 11:31:00 ق.ظ ]





  ضرب المثل   ...

ضرب المثل
جواب ابلهان خاموشی ست

ابوعلی سینا در سفر بود، در هنگام عبور از شهری جلوی قهوه خانه ای اسبش را بر درختی بست و مقداری کاه و یونجه جلوی اسبش ریخت و خودش هم بر روی تخت جلوی قهوه خانه نشست تا غذایی بخورد.

خر سواری هم به آنجا رسید، از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خودش هم آمد در کنار ابوعلی سینا نشست.!

شیخ گفت : خر را پهلوی اسب من نبند، چرا که خر تو از کاه و یونجه او میخورد و اسب هم به خرت لگد میزند و پایش را میشکند.!

خر سوار آن سخن نشنیده گرفت به روی خودش نیاورد و مشغول خوردن شد.!

ناگاه اسب لگدی زد و پای خر را لنگ کرد، خر سوار گفت : اسب تو خر مرا لنگ کرد و باید خسارت دهی.!

شیخ ساکت شد و خود را به لال بودن زد و جواب نداد.!

صاحب خر ، ابوعلی سینا را نزد قاضی برد و شکایت کرد.

قاضی سوال کرد که چه شده؟
اما ابوعلی سینا که خود را به لال بودن زده بود، هیچ چیز نگفت.

قاضی به صاحب خر گفت : این مرد لال است!؟

روستایی گفت : این لال نیست بلکه خود را به لال بودن زده تا اینکه تاوان خر مرا ندهد، قبل از این اتفاق با من حرف میزد…

قاضی پرسید : با تو سخن گفت ؟
چه گفت؟

صاحب خر گفت : او به من گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد میزند و پای خرت را میشکند..!

قاضی خندید و بر دانش ابو علی سینا آفرین گفت.

قاضی به ابوعلی سینا گفت حکمت حرف نزدنت پس چنین بود؟!!!

ابوعلی سینا جوابی داد که از آن به بعد درزبان پارسی به مثل تبدیل شد:

“جواب ابلهان خاموشی ست”

موضوعات: ضرب المثل  لینک ثابت



 [ 11:08:00 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
انتظار ظهور حضرت مهدی ع
 
 
مداحی های محرم