کربلا مدرسه نرجسیه(س) سنجان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



انتظار ظهور حضرت مهدی ع




جستجو






Random photo

هفته مهندس مبارک باد



  علامت احمق   ...

علامت احمق سه چیز است ؛
*- از هدر رفتن عمر باکی ندارد
*- از حرف های بیهوده سیر نمی شود
*- تاب همنشینی کسی که عیبش را ببیند ندارد… !

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



[چهارشنبه 1397-04-06] [ 10:29:00 ب.ظ ]





  ثروتمند ترین فرد جهان   ...

دنیا چگونه با “ما” حرف می‌زند؟

من 3 بار در کالج رد شدم، بیش از 30 بار برای استخدام اقدام کردم اما همیشه تقاضای من رد شد!

زمانی که KFC برای اولین بار به چین وارد شده بود، ما 24 نفر بودیم که برای استخدام تقاضا داده بودیم اما من تنها نفری بودم که نتوانست وارد شود!

برای ورود به پلیس هم تقاضا داده بودم که آنجا هم تنها متقاضی ناکام بودم، در ضمن 10 بار برای ورود به دانشگاه هاروارد در آمریکا اقدام کردم که هر 10 بار پاسخ منفی بود.!

شاید فکر کنید اینها خاطرات یک بیمار روانی یا آخرین نامه کسی است که به دلیل افسردگی شدید خودکشی کرده است! اما اگر چنین فکر می کنید سخت در اشتباهید چرا که اینها جملات جک ما(Jack Ma) خالق سایت معروف علی بابا و صاحب رتبه 33 در بین ثروتمندترین آدمهای دنیا است که ثروت او بالغ بر 22.4 میلیارد دلار تخمین زده می‌شود.

نتیجه‌گیری:
هیچ وقت به خاطر یک، دو یا چند بار شکست ناامید نشوید، بدانید که گاهی اوقات شکست راهی است که از آن طریق دنیا به شما می گوید ماموریت شما در زندگی در جای دیگری است!

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 08:58:00 ب.ظ ]





  حکایت   ...

حکایت بسیار زیبا و آموزنده

پیرمردی بود که پس از پایان هر روزش از درد و ازسختیهایش مینالید..

دوستی، از او پرسید: این همه درد چیست که از آن رنجوری؟

▪️پیرمرد گفت: دو باز شکاری دارم که
باید آنها را رام کنم، دو تا خرگوش هم دارم که باید مواظب باشم بیرون نروند، دو تا عقاب هم دارم که باید آنها را هدایت و تربیت کنم، ماری هم دارم که آنرا حبس کرده ام، شیری نیز دارم که همیشه باید آنرا در قفسی آهنین زندانی کنم، بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت کنم و در خدمتش باشم.!

▪️مرد گفت: چه مےگویی، آیا با من شوخی میکنی؟ مگر مےشود انسانی این همه حیوان را با هم در یکجا جمع کند و مراقبت کند!!؟

پیرمرد گفت: شوخی نمےکنم، اما
حقیقت تلخ و دردناکیست.!

? آن دو باز چشمان منند،
که باید با تلاش و کوشش از آنها مراقبت
کنم.!

? آن دو خرگوش پاهای منند،
که باید مراقب باشم بسوی گناه
کشیده نشوند.!

? آن دو عقاب نیز دستان منند،
که باید آنها را به کار کردن، آموزش دهم
تا خرج خودم و خرج دیگر برادران
نیازمندم را مهیا کنم.!

? آن مار، زبان من است،
که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا
کلام ناشایستی از او سر بزند.!

? شیر، قلب من است که با وی همیشه
در نبردم که مبادا کارهای شروری
از وی سرزند.!

? و آن بیمار، جسم و جان من است،
که محتاج هوشیاری، مراقبت و
آگاهی من دارد.!

✨این کار روزانه من است که اینچنین
مرا رنجور کرده و امانم را بریده✨

موضوعات: حکایت  لینک ثابت



 [ 08:54:00 ب.ظ ]





  شعر   ...

ای کاش حرم بودم و مهمان تو بودم
مهمان تو و سُفره ی احسان تو بودم
یک عمر گذشت و سر و سامان نگرفتم
ای کاش فقط بی سر و سامان تو بودم

موضوعات: حرم مطهر  لینک ثابت



 [ 08:51:00 ب.ظ ]





  این خانم اسلام آورد   ...

این خانم‌ که در مورد دین_اسلام تحقیق میکرد در مراسم نصب پرچم گنبد امام_حسین علیه السلام در مرکز اسلامی بولیوی حضور داشت و متحول شد و بر مظلومیت امام اشک ریخت بعدازچندمدت دوشب پیش مسلمان وشیعه شد.

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 08:49:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
انتظار ظهور حضرت مهدی ع