️همیشه و همه جا چشمم دنبالش بود خیلی دوستش داشتم از نگاهاش میدوستم اونم منو دوست داره..بعد سال ها انتظار با عشق ازدواج کردیم…
? خوشبخت بودیم اماهیچوقت نتونستیم از کنار هم بودن لذت ببریم
⭕️چون باید پولامون رو پس انداز میکردیم واسه خرید خونه ماشین گرفتن عروسی همیشه هر چیزی رو که دوست داشتم میگفتم الان نه بعد ازعروسی الان باید خونه بخریم…هر دوسخت پولامون رو پس انداز میکردیم…
موفق شدیم خونه رو خریدم و جشن عروسی خیلی زیبا گرفتیم…
از فردای اون روز به فکر این بودیم لوازم خونمون رو جدید کنیم..
گوشت و مرغ توخونه همیشه باشه میوه های چند رنگ داشته باشیم…
با اومدن بچه به فکر این بودیم بچمون لباساش خوب باشه غذاش مقوی باشه
❌ خلاصه تاوقتی بچه هامون سرو سامون گرفتن هر روزدغدغه چیزی رو داشتیم …
خونه بزرگ تر_ماشین بهتر_مبل زیباتر_خرج دانشگاه_عروسی_جهیزیه….
? روزها گذشت وما پیر شدیم ما موندیم یه خونه بزرگ یه ماشین پارک شده توی پارکینگ که استفاده نمیشه…بچه های که درگیر زندگی خودشونن…
ما پیر شدیم و از زندگی لذت نبردیم…
? پیر شدیمو یادمون افتاد هنوز اون کافه که قرار بود بعد عروسی بریم نرفتیم…
? یادمون افتاد اون شام رویایی دونفره رو نخوردیم…
? یادمون افتاد پارک سر کوچه روهم نرفتیم…
? یادمون اومد نرفتیم سینما تا فیلم کمدی ببینیم….
? یادمون اومد هیچ سالگرد ازدواجی رو نگرفتیم…
? یادمون اومد چقدر زود تولد هم دیگر رو فراموش کردیم…
? یادمون اومد پشت تلفن فقط لیست خرید رو گفتیم حال هم نپرسیدیم…
? یادمون اومد چقدر دوست دارم بود که باید هر روز میگفتیم اما نگفتیم….
? یادمون اومد عکسای دونفرمون رو هم نگرفتیم
? از این زندگی ما فقط یادگرفتیم داشتن خونه و ماشینش رو…
لباسای قشنگتون رو براش بپوشید
باهمسرتون به پارک برین ،گاهی فقط با یه شاخه گل یا یه روسری همسرتون رو سوپرایز کنین..
موضوعات: همسرانه
لینک ثابت
[ 08:27:00 ب.ظ ]