گفتگوی یه خانم محجبه با یک خانم بیحجاب
بحثمون شد؛
خیلی پرادعا و بیخیال گفت: ببین خانم محترم! ما بیحجابا کاری به کار شما باحجابا نداریم؛ شمام حق ندارید کاری به کار ما داشته باشید…
گفتم: هه!! شماها کاری به کار ما ندارید؟؟
کیا به ما میگن امل؟
کیا به ما میگن متحجر؟
کیا به ما میگن عقبمونده؟
کیا به ما تهمت بیعفتی زیر چادر میزنن؟
کیا با آرایش و عشوه خودشونو جلوی استادای دانشگاه لوس میکنن و بدون اینکه لیاقتشو داشته باشن 30تا 40تا واحد پاس میکنن؟؟
کیا دل شوهرای مردمو نسبت به زناشون سرد میکنن؟؟
کیا سطح توقع جوونا رو تو ملاک زیبایی برای ازدواج بالا بردن و دخترای معمولی رو خونهنشین کردن؟؟
کیا به پسرای بدبخت چشمک میزنن؟
کـــــیا مقصر این وضعیتن…ها؟؟
کی غیر از شما…؟؟
جمله آخرمو با صدای بلند گفتم؛
اما یهو بغض گلومو فشرد
اونم دستشو کشید که از تو دستم دربیاره ولی به هر زوری بود اجازه ندادم.
به سختی گفتم: اینا باعث میشه زندگی خودتم تلخ بشه… نکن… حیفی دختر!
دستشو رها کردم و رفت سر خیابون؛ برای اولین ماشینی که دست بلند کرد جلوی پاش زد رو ترمز و با لبخند و یک نگاه هیز سوارش کرد و …
اشکام ریخت
نه برای همه ظلمهایی که امثال اون به ما باحجابا کردن!
برای اون بلای بزرگی که اینا دارن سر ایران و ایرانی میارن…
موضوعات: اجتماعی حجاب
لینک ثابت
[ 06:14:00 ب.ظ ]