کربلا مدرسه نرجسیه(س) سنجان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



انتظار ظهور حضرت مهدی ع




جستجو






Random photo

زیارت امین الله



  فرصت ها را از دست ندهیم   ...

🌷 بزرگی میگفت:
فرصت ها راغنیمت بشمریم زیرا!!!!!
انچه از سرگذشت،شد سرگذشت!حیف بی دقت گذشت اما گذشت.تا که خواستیم یکی دو روزی فکر کنیم،بر در خانه نوشتند درگذشت.

موضوعات: سخنان بزرگان  لینک ثابت



[سه شنبه 1397-02-18] [ 05:34:00 ق.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  حدیث ناب   ...

️امام على (علیه السلام):

نجات‌ورستگارى در سه‌چیز است!!! پایبندى به حقّ دورى از باطــل و سوارشدن بر مَرڪب‌جدّیت.

موضوعات: احادیث  لینک ثابت



 [ 05:33:00 ق.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  سلام   ...

سلام صبح قشنگتون بخیر
روزگارتون از رحمت
«الرَّحْمَنُ الرَّحِیم» لبریز

سفرهٔ تون از نعمت
«رَبُّ الْعَالَمِین» سرشار

روزتون پراز لطف وعنایت خدا
آدینه تون بخیر و شادی

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 05:33:00 ق.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  شیطان در کمین است   ...

مواظب طنـابـهـا شیـطـان باشیم ‼️

🔴 یکی از شاگردان مرحوم شیخ انصاری میگوید:

در زمانی که در نجف در محضر شیخ به تحصیل علوم اسلامی اشتغال داشتم یک شب شیطان را در خواب دیدم که بندها و طنابهای متعددی در دست داشت.

از شیطان پرسیدم:

این بندها برای چیست⁉️

پاسخ داد: اینها را به گردن مردم می افکنم و آنها را به سوی خویش می کشانم و به دام می اندازم.

روز گذشته یکی از این طنابهای محکم را به گردن شیخ مرتضی انصاری انداختم و او را از اتاقش تا اواسط کوچه ای که منزل شیخ در آنجا قرار دارد کشیدم ولی افسوس که علیرغم تلاشهای زیادم شیخ از قید رها شد و رفت.

❗️وقتی از خواب بیدار شدم در تعبیر آن به فکر فرو رفتم.
پیش خود گفتم: خوب است تعبیر این رؤیا را از خود شیخ بپرسم. از این رو به حضور معظم له مشرف شده و ماجرای خواب خود را تعریف کردم.

شیخ فرمود: آن ملعون ( شیطان) دیروز می خواست مرا فریب دهد ولی به لطف پروردگار از دامش گریختم.

جریان از این قرار بود که دیروز من پولی نداشتم و اتفاقا” چیزی در منزل لازم شد که باید آنرا تهیه می کردم. با خود گفتم: یک ریال از مال امام زمان ( عج) در نزدم موجود است و هنوز وقت مصرفش فرا نرسیده است. آنرا به عنوان قرض برمی دارم و ان شاءالله بعدا ادا می کنم.

یک ریال را برداشتم و از منزل خارج شدم. همین که خواستم جنس مورد احتیاج را خریداری کنم

با خود گفتم: از کجا معلوم که من بتوانم این قرض را بعدا” ادا کنم؟

👈 در همین اندیشه و تردید بودم که ناگهان تصمیم قطعی گرفته و از خرید آن جنس صرف نظر نمودم و به منزل بازگشتم و آن یک ریال را سرجای خود گذاشتم

موضوعات: اخلاقی, تربیتی  لینک ثابت



 [ 05:33:00 ق.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  حکایت   ...

از حاتم پرسیدند:
بخشنده تر از خود دیده ای؟
گفت: آری.

مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛
یکی را شب برایم ذبح کرد،
از طعم جگرش تعریف کردم،
صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد.
گفتند: تو چه کردی؟
گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم.
گفتند: پس تو بخشنده تری!
گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد،
اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم!

موضوعات: حکایت  لینک ثابت



 [ 05:32:00 ق.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...



  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
انتظار ظهور حضرت مهدی ع