کربلا مدرسه نرجسیه(س) سنجان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



انتظار ظهور حضرت مهدی ع




جستجو






Random photo

در محضر حضرت آیت الله جوادی آملی



  در محضر معصوم   ...

روضه شهادت امام سجاد علیه السلام

روزی که پیکرم را بر روی ناقه بستند                   
در یک لحظه جدایی قلب مرا شکستند 

آنجا غریب و تنها بودم میان اعدا                      
دیدم که عمه ام را به تازیانه بستند 

من اینچنین جدایی هرگز ندیده بودم                 
همه نعش و عزدار هر دو به خون نشستند

امام سجاد طفل صغیر می دید گریه می کرد ? ، آب می آوردند وضو بگیرد گریه می کرد ? ، اگر اسیری می دید احترامش می کرد، اگر می دید گوسفندی را ذبح  می کنند گریه می کرد ? ، می فرمود: آبش دادید یا نه؟ آری آقا، ما مسلمانیم با گریه می فرمود: عده ای هم در کربلا می گفتند ما مسلمانیم ولی بابای من لب تشنه کشتند.

موضوعات: جهت منبر, در محضر معصوم(ع)  لینک ثابت



[جمعه 1397-06-30] [ 11:47:00 ب.ظ ]





  کلام گهربار   ...

? رسول الله (ص) فرمودند: ?
در روز قیامت منادی از عرش الهی ندا میکند:

« ای اهل محشر،چشمهایتان را ببندید،تا فاطمه علیها السلام بگذرد »
تا آنجا که حضرت به ساق عرش الهی میرسد…
و خطاب به خداوند عرض میدارد:

✨خداوندا،بین من و قاتلان فرزندم حکم فرما.
پس خداوند قبل از اینکه به حساب و احوال احدی رسیدگی کند،دشمنان و قاتلان حسین و آل محمد ص را بی حساب وارد آتش میکند.?

سپس از جانب باری تعالی ندا میرسد:
❤️ای فاطمه،هر چه می خواهی در عوض خون فرزندت از من بخواه،پس حضرت میفرماید:

✨یا رب، شفاعت میکنم برای هر کسی که در مصیبت حسین وفرزندانش گریسته است…
پس خداوند به برکت او ،همه را وارد بهشت میکند. ?

پس فاطمه مانند مرغی از دانه های خوب را از بد جدا میکند،محبان حسین علیه السلام را از بین جمعیت اهل محشر جدا میکند.

موضوعات: احادیث, در محضر معصوم(ع)  لینک ثابت



[دوشنبه 1397-06-26] [ 08:20:00 ب.ظ ]





  کلام گهربار   ...

حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام به کمیل بن زیاد فرمودند:
ای کمیل!
? شیفته کسانی که نماز طولانی می خوانند و مدام روزه می گیرند و صدقه می دهند و گمان می کنند که آدمهای موفقی هستند ، مباش و فریب آنها را نخور.
زیرا ممکن است که به این عبادات “عادت” کرده باشند یا بخواهند عمداً مردم را فریب دهند.
ای کمیل!
? شیطان وقتی قومی را دعوت به گناهانی مثل زنا، شراب خواری، ریا و آنچه شبیه این گناهان است می نماید، عبادات زیاد را با طول رکوع و سجود و خضوع و خشوع پیش آنان محبوب می گرداند.
وقتی خوب آنها را به دام انداخت، آنگاه آنان را دعوت به ولایت و دوستی پیشوایان ظلم و ستم می نماید.

? بحارالانوارج81 ص 222

موضوعات: احادیث, سخنان گهر بار حضرت علی (علیه السلام), در محضر معصوم(ع)  لینک ثابت



 [ 06:43:00 ق.ظ ]





  کلام گهربار   ...

? پیامبر خدا صلى الله علیه و آله:

اگر مى خواهى دلت نرم شود، مستمند را اطعام کن و بر سر یتیم دست نوازش بکش .

? میزان الحکمه جلد9 صفحه541

موضوعات: احادیث, در محضر معصوم(ع)  لینک ثابت



 [ 06:41:00 ق.ظ ]





  در محضرمعصوم   ...

آن هنگامى که حضرت ابا عبداللّه الحسین صلوات اللّه و سلامه علیه به سرزمین کربلا وارد شد، چند روزى پس از آن ، یکى از یاران خود را با پیامى به سوى عمر بن سعد فرستاد که با تو صحبتى دارم امشب در میان دو لشکر همدیگر را ملاقات کنیم به همین منظور عمر بن سعد به همراه بیست اسب سوار و همچنین امام حسین علیه السّلام نیز به همان ترتیب از لشکر گاه خود خارج شدند و چون به محلّ ملاقات یکدیگر رسید پس امام حسین علیه السّلام همراهان خود را قدرى عقب نگه داشت ، مگر برادرش حضرت ابوالفضل و پسرش علىّ اکبر را؛ و همچنین عمر بن سعد همراهان خود را به جز پسرش و یکى از غلامانش را عقب راند.
و چون کنار یکدیگر آمدند، امام علیه السّلام بعد از صحبت ها و مذاکراتى به عمر بن سعد خطاب کرد و ضمن نصیحت هائى فرمود:
واى بر تو! آیا از عذاب خداوند در روز قیامت نمى هراسى ؟ آیا با من که از هر جهت مرا مى شناسى جنگ مى کنى
این چه کارى است که انجام مى دهى اگر همراه من باشى و آن ها را که دشمنان من و خدا و رسولش هستند رها کنى همانا در پیشگاه خداوند متعال مقرّب خواهى شد.
عمر بن سعد در پاسخ به آن حضرت چنین گفت مى ترسم خانه ام را خراب کنند؛ و زندگى و اموالم را به غارت ببرند. امام علیه السّلام فرمود من بهتر از آن را برایت تضمین مى کنم
عمر گفت بر خانواده و بچّه هایم میترسم که به آن ها آسیبى برسد حضرت فرمود من سلامتى آن ها را نیز تضمین مى نمایم در این لحظه عمر بن سعد ساکت ماند و دیگر جوابى نداد
امام حسین علیه السّلام روى مبارک خود را از او برگرداند و فرمود اى عمر! تو را چه شده است ؟ خدا تو را بکشد؛ و مورد مغفرت و رحمت خویش قرارت ندهد
سوگند به خداوند، امیدوارم که از گندم عراق نخورى
عمر در کمال بى حرمتى اظهار داشت جو، عوض گندم خواهد بود؛ و سپس برخاستند و از یکدیگر جدا گشتند و هر کدام با همراهان خود به محلّ خود بازگشتند

? ? منابع
بحارالا نوار: ج 44 ص 388 خصائص الحسینیّه ص 184 مقتل خوارزمى ج 1 ص 254 حلیة الابرار ج 3 ص 184 ح 4 مناقب ابن شهرآشوب ج 4 ص 55 س 4

موضوعات: در محضر معصوم(ع)  لینک ثابت



 [ 12:05:00 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
انتظار ظهور حضرت مهدی ع
 
 
مداحی های محرم