کربلا مدرسه نرجسیه(س) سنجان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



انتظار ظهور حضرت مهدی ع




جستجو






Random photo

اعتماد به خدا



  ظهور   ...

شباهت های ظهور حضرت مهدی (عج) با رستاخیز آخرت

? حیات دوباره در رستاخیز مهدی علیه السلام

چنانکه در ابتدای مقاله بیان شد، روز رجعت یکی از ایام الله است . در روایات، اقرار و ایمان به رجعت از نشانه های مؤمن ذکر شده است .

برقی از امام صادق علیه السلام نقل می کند: «من اقر بسبعة اشیاء فهو مؤمن و ذکر منها الایمان بالرجعة; (47) کسی که به هفت چیز معترف باشد، پس او مؤمن است و از جمله آن هفت چیز، ایمان به رجعت را ذکر فرمود .»

زنده شدن در رستاخیز مهدی علیه السلام که به رجعت معروف است، مثل قیامت کبری کلی و فراگیر نیست، بلکه جزئی و نسبی است .

امام صادق علیه السلام می فرمایند: «ان الرجعة لیست عامة، و هی خاصة لا یرجع الا من محض الایمان، او محض الشرک محضا; (48) رجعت، عمومی نیست، بلکه جنبه خصوصی دارد، تنها گروهی بازگشت می کنند که ایمان خالص یا شرک خالص دارند

47- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 53، ص 121 .
48- همان، ص 39 .

⛅️اللهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج…⛅️

موضوعات: کربلا  لینک ثابت



[چهارشنبه 1397-05-24] [ 06:22:00 ق.ظ ]





  ازدواج   ...

در روایات از قول ام‌سلمه همسر پیامبر نقل شده که
وقتی امام #علی‌(ع) میرن خدمت #پیامبر(ص) و حضرت #زهرا(س) رو از ایشون #خواستگاری می‌کنن، پیامبر می‌فرمایند:

? «صبر کن تا #نظر فاطمه را جویا شوم»… ?

این یعنی چی…؟
یعنی حتی اگه خودت پیامبر باشی،
دخترت فاطمه باشه،
و خواستگار دخترت علی،
و همه معصوم،

باز باید مراتب_ازدواج رو رعایت کنی…
نظر_دخترت رو بپرسی و برات مهم باشه.

موضوعات: کربلا  لینک ثابت



[دوشنبه 1397-05-22] [ 11:46:00 ب.ظ ]





  تربیتی   ...

بخشندگی ثروت نمی خواهد!
یک دل بزرگ می خواهد …

موضوعات: کربلا  لینک ثابت



 [ 01:59:00 ب.ظ ]





  مهدی جان   ...

مهدی جان مولای من تــو
تنہـا نیروے حقیقی عالمی ?

ڪہ یڪ اشاره ات،

همۂ در هـم ریختگی‌ها را ساماڹ می‌دهد❗️

امـروز برخـاستہ ام اما تمـام سنگینی‌ام را،

بـر شانہ ‌هـای تـو انـداختہ ‌ام

ســلام مـولایــم

موضوعات: کربلا  لینک ثابت



[یکشنبه 1397-05-21] [ 12:26:00 ب.ظ ]





  حکایت   ...

پند سوم

حکایت کرده اند که مردی در بازار دمشق، گنجشکی رنگین و لطیف، به یک درهم خرید تا به خانه آورد و فرزندانش با آن بازی کنند. در بین راه، گنجشک به سخن آمد و مرد را گفت: در من فایده ای، برای تو نیست. اگر مرا آزاد کنی، تو را سه نصیحت می گویم که هر یک، همچون گنجی است. دو نصیحت را وقتی در دست تو اسیرم می گویم و پند سوم را، وقتی آزادم کردی و بر شاخ درختی نشستم، می گویم. مرد با خود اندیشید که سه نصیحت از پرنده ای که همه جا را دیده و همه را از بالا نگریسته است، به یک درهم می ارزد. پذیرفت و به گنجشک گفت که پندهایت را بگو. 

گنجشک گفت: نصیحت اول آن است که اگر نعمتی را از کف دادی، غصه مخور و غمگین مباش؛ زیرا اگر آن نعمت، حقیقتا و دائما از آن تو بود، هیچ گاه زایل نمی شد. دیگر آن که اگر کسی با تو سخن محال و ناممکن گفت، به آن سخن هیچ توجه نکن و از آن درگذر. مرد، چون این دو نصیحت را شنید، گنجشک را آزاد کرد. پرنده کوچک برکشید و بر درختی نشست. چون خود را آزاد و رها دید، خنده ای کرد.

مرد گفت: نصیحت سوم را بگو! گنجشک گفت: نصیحت چیست!؟ ای مرد نادان، زیان کردی. در شکم من دو گوهر هست که هر یک بیست مثقال وزن دارد. تو را فریفتم تا از دستت رها شوم. اگر می دانستی که چه گوهرهایی نزد من است، به هیچ قیمت، مرا رها نمی کردی. مرد، از خشم و حسرت، نمی دانست که چه کند. دست بر دست می مالید و گنجشک را ناسزا می گفت. ناگهان رو به گنجشک کرد و گفت: حال که مرا از چنان گوهرهایی محروم کردی، دست کم، آخرین پندت را بگو.

گنجشک گفت: مرد ابله! با تو گفتم که اگر نعمتی را از کف دادی، غم مخور؛ اما اینک تو غمگینی که چرا مرا از دست داده ای. نیز گفتم که سخن محال و ناممکن را نپذیر؛ اما تو هم اینک پذیرفتی که در شکم من گوهرهایی است که چهل مثقال وزن دارد. آخر من خود چند مثقالم که چهل مثقال، گوهر با خود حمل کنم!؟ پس تو لایق آن دو نصیحت نبودی و پند سوم را نیز با تو نمی گویم که قدر آن نخواهی دانست. این را گفت و در هوا ناپدید شد.

? پند گفتن با جهول خوابناک
? تخم افکندن بود در شوره خاک

موضوعات: کربلا  لینک ثابت



 [ 11:39:00 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
انتظار ظهور حضرت مهدی ع
 
 
مداحی های محرم