کربلا مدرسه نرجسیه(س) سنجان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



انتظار ظهور حضرت مهدی ع




جستجو






Random photo

سوره طلاق



  حکایت   ...

عذاب را از این قبرستان بردارید

علامه نورى نوشته: مردى صالح بود که همیشه در اندیشه آخرت شبها در مقبره بیرون شهر معروف به «مزار» که جمعى از صلحا در آن دفن شده بودند، به سر می برد.

او همسایه اى داشت که دوران خردسالى را با هم گذرانده بودند و در بزرگى گمرکچى شده بود، پس از مرگ، او را در آن گورستان که نزدیک منزل آن مرد صالح بود به خاک سپردند.

بیش از یک ماه از مرگ گمرکچى نگذشته بود که مرد صالح او را در خواب می بیند که او حال خوشى دارد و از نعمتهاى الهى بر خوردار است!

به او می گوید: من از آغاز و انجام و درون و بیرون تو باخبرم، تو کسى نبودى که درونت خوب باشد و کار زشتت حمل بر صحت شود،…کارت عذاب آور بود و بس، پس از کجا به این مقام رسیدى؟

گفت: آرى! چنان است که گفتى، من از لحظه مرگ تا دیروز در سختترین عذاب بودم، اما دیروز، همسر استاد اشرف آهنگر از دنیا رفته و در اینجا (اشاره به جایى کرده که پنجاه قدم از گورش دورتر بوده) به خاکش سپردند، دیشب سه مرتبه امام حسین علیه السلام به دیدنش آمدند.

بار سوم فرمودند: عذاب را از این گورستان بردارند، لذا من آسایش قرار گرفتم.

مرد صالح از خواب بیدار شده و در بازار آهنگران به جستجوى استاد اشرف می رود، او را یافته و از حال همسرش می پرسد؟

استاد اشرف می گوید: دیروز از دنیا رفته و در فلان مکان به خاکش سپردیم.

مرد صالح می پرسد: به زیارت امام حسین علیه السلام رفته بود؟

می گوید: نه.

می پرسد: ذکر مصیبت او می کرد؟

جواب می دهد: نه.

سؤال می کند روضه خوانى داشت؟

می گوید: نه، از این سؤالات چه مقصودى دارى؟

مرد صالح خوابش را نقل می کند و می گوید:

می خواهم بدانم میان او و امام حسین علیه السلام چه رابطه اى بوده؟

استاد اشرف پاسخ می دهد: زیارت عاشورا می خواند.

داستانهاى مفاتیح الجنان، اسماعیل محمدى، ص 40.

موضوعات: حکایت  لینک ثابت



[دوشنبه 1397-05-22] [ 02:29:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  حکایت   ...

حکایتی جالب از شیطان
خری به درختی بسته بود، شیطان خر را باز کرد.

خر وارد مزرعه همسایه شد و تر و خشک را با هم خورد.!

زن همسایه وقتی خر را در حال خوردن سبزیجات دید تفنگ را برداشت و یک گلوله خرج خر نمود و کشتش.!

صاحب خر وقتی صحنه را دید، عصبانی شد و زن صاحب مزرعه را کشت.!

صاحب مزرعه وقتی با جسد خونین همسرش روبرو شد، صاحب خر را از پای در آورد.!

به شیطان گفتند چکار کردی؟!!

گفت: من فقط یک خر را رها کردم!

موضوعات: حکایت  لینک ثابت



 [ 02:25:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  تربیتی   ...

? داستان عجیب میلیاردری که کنار پولهایش از گرسنگی مرد!

رود روتشیلد، میلیاردر بریتانیایی در دهه 20 میلادی، به قدری ثروتمند بود که در برخی موارد به دولت بریتانیا وام داده بود.

او یک روز وارد گاوصندوق امن و غیر قابل نفوذ خود شد و درب گاو صندوق اشتباهاٌ از روی سهل انگاری خود به روی او بسته شد.!

هر چه صدا کرد هیچ کس صدایش را نشنید، غیبت چند روزه او هم عادی بود، و در آخر در کنار طلا و پول های خود از گرسنگی جان سپرد.!

می گویند او با بریدن انگشت خود، با خون خودش روی دیوار نوشته بود:

ثروتمند ترین مرد جهان از گرسنگی در کنار پول هایش می میرد.

موضوعات: تربیتی  لینک ثابت



 [ 02:02:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  تربیتی   ...

بخشندگی ثروت نمی خواهد!
یک دل بزرگ می خواهد …

موضوعات: کربلا  لینک ثابت



 [ 01:59:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  آشپزی   ...

? ? ? نکات آشپزى ? ? ?

️هنگامی که کاهو را برش می زنید، استفاده از چاقو باعث تغییر رنگ گوشه های برش خورده کاهو می شود بنابراین کاهو را با دست تکه کنید.

️قبل از کباب کردن غذا، سیخ کباب و دستگاه کباب پز را چرب کنید.

️استفاده از قاشق شیاردار هنگام ریختن مایه کیک در قالب مانع ایجاد حباب می شود

موضوعات: آشپزی  لینک ثابت



 [ 06:56:00 ق.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...



  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
انتظار ظهور حضرت مهدی ع