کربلا مدرسه نرجسیه(س) سنجان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



انتظار ظهور حضرت مهدی ع




جستجو






Random photo

اللهم عجل لولیک الفرج



  مادر   ...

مادرمو نمیفروشم

داماد به شکل نگهانی مهمانان را غافلگیر کرد در حالیکه میکروفن رو بدست گرفته بود و میگفت : چه کسی حاضره مادرم رو بخره و 3 بار این جمله رو تکرار کرد.!

جزئیات این داستان بر میگرده به شب عروسی زمانیکه عروس و داماد در کنار هم نشسته بودند ، عروس در گوش داماد گفت : مادرت رو از روی سکو بفرست پایین ؛ خوشم نمیاد!

و داماد میکروفن رو برداشت و گفت ” چه کسی مادرم رو میخره ؟”

حاضرین که از این رفتارش بشدت تعجب کردند همگی سکوت اختیار کردند…!

در این هنگام داماد انگشتر رو پرت کرد و گفت : ” من مادرم را خواهم خرید “

و رو به عروس کرد و طلاقش رو اعلام کرد ، مادرش رو برداشت و از سالن خارج شد…

و بعد از پخش شدن داستان ماجرا در منطقه مردی آمد و به پسر جوان گفت ” شوهری بهتر از تو برای دخترم نخواهم یافت ” و دخترش را به همسری او در آورد.

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



[جمعه 1397-04-22] [ 07:53:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  من چی ام   ...

سر تا پایم را خلاصه کنند می شوم “مشتی خاک”
که ممکن بود “خشتی” باشد در دیوار یک خانه
یا “سنگی” در دامان یک کوه
یا قدری “سنگ ریزه” در انتهای یک اقیانوس
شاید “خاکی” از گلدان‌ یا حتی “غباری” بر پنجره
اما مرا از این میان برگزیدند :
برای” نهایت” برای” شرافت” برای” انسانیت”
و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد :
برای ” نفس کشیدن ” ” دیدن ” ” شنیدن ” ” فهمیدن “
و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید
من منتخب گشته ام :
برای” قرب ” برای” رجعت ” برای” سعادت “
من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:
به” انتخاب ” به” تغییر ” به” محبت “
وای بر من اگر قدر ندانم …

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 07:49:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  آقا جان   ...

️قراردل:
به رسم هرشب یا روزی ؛ راس هر ساعتی که دلت با توست …

بخوان دعای فرج رادعااثردارد
دعاکبوترعشق است وبال وپردارد

بخوان دعای فرج راکه یوسف زهرا
زپشت پرده غیبت به مانظردارد

️قرار عاشقی

روایـت اسـت کـه :
هـر زمـان جـوانـی دعـای فـرج ِ مـهـدی (عـج) را زمـزمـه کـند.. هـمزمان امـام زمـان دسـتهـای مـبـارکـشـان را بـه سـوی آسـمـان بـلـنـد مـی کـنـند و بــرای ِ آن جـوان دعـا مـیـفـرمـایند…
چـه خـوش سـعـادتـن کـسـانـی کـه حـداقـل روزی یـک بـار دعـای ِ فـرج را زمـزمه می کـنند ..

? پس این توفیق را از خود دریغ مکن ?

بیاد مولایی که منتظر آمدنش هستند

بسم الله الرحمن الرحیم
اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکى ، وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ ، وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ ؛
یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرینَ

و برای سلامتی محبوب

اَللّـهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِه فی هذِهِ السَّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَة وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْنا حَتّى تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .

موضوعات: کربلا  لینک ثابت



 [ 07:45:00 ب.ظ ]




نظر از: رحیمی [عضو] 

امام هادی علیه السلام فرمودند:
إنَّ الامامَ بَعدِی اَلحَسَنُ اِبنی، وَ بَعْدَ الحَسَنِ إبْنُهُ القائِمُ الَّذِی یَمْلأ الأرض قِسطاً وَ عَدلاً، کَما مُلِئَتْ جَوراً وَ ظُلماً؛
امام بعد از من، فرزندم«حسن» است و پس از حسن پسرش «قائم»، آن که زمین را پر از عدل و داد می کند، آن گونه که پر از جور و ستم شده باشد.
اکمال الدین، ص 383.

1397/04/22 @ 22:13


فرم در حال بارگذاری ...


  چشم برزخی   ...

چشم‌برزخی‌دختردبیرستانی‌وحاج‌آقا

حاج آقا محمد رضایی میگوید: ?

خاطره خوب دیگر بنده مربوط می‌شود به یک راهنمایی و دبیرستان دخترانه عشایری،‌ مدیر مدرسه منطقه محروم -که روحانی کم آنجا می‌رود- به من گفت:

اگر می‌شد به شما نشان می‌دادم که خیلی از بچه‌های ما در اینجا نماز شب می‌خوانند، خلاصه ما در این مدرسه سخنرانی کردیم و بعد از سخنرانی به سؤال‌های دانش‌آموزان پاسخ می‌دادیم تا اینکه دانش‌آموزی پیش من آمد و گفت:

من وقتی به چهره بعضی‌ها نگاه می‌کنم، چهره‌شان خیلی نورانی است و بعضی دیگر چهره بسیار وحشتناک و ترسناکی دارند که شب‌ها از ترس خوابم نمی‌برد.!

خیلی برای من عجیب بود که یک دانش‌آموز دختر دوم دبیرستانی به این درجه رسیده باشد، من که هنگام پاسخ به سؤال‌ها سرم پایین بود، هنگامی که دانش آموز این جمله را گفت، مو بر تنم سیخ شد و پیش خودم گفتم که الان آبروی من رفته است و معلوم نیست من را چگونه می‌بیند!

بنابراین اولین سؤالی که کردم گفتم: من را چگونه می‌بینی؟!

گفت: بعضی‌ها را همان‌ طور که هستند می‌بینم، شما را عادی می‌بینیم!

نفس راحتی کشیدم، بعد یک نگاهی به ایشان کردم دیدم:

بله چه حجابی دارد! در آن منطقه‌ای که زنان چادر سر می‌کنند ولی حد و حدود حجاب را زیاد رعایت نمی‌کنند، دیدم چقدر محجبه است.

بعد ادامه داد: می‌خواهم کاری کنم که دیگر چهره برخی افراد را ترسناک نبینم،  شب‌ها واقعاً می‌ترسم و خوابم نمی‌برد، از آنجایی که خودم جواب سؤال را نمی‌دانستم، به منزل یکی از علمای بزرگوار زنگ زدم و گفتم که چنین سؤالی از من شده است، آیا چنین چیزی می‌شود؟

ایشان گفتند: بله! اشکال ندارد، تقوا داشته و خدا این توفیق را به ایشان داده، به او بگو که به هیچ کس نگوید، والا سلب توفیق می‌شود، به این عالم ربانی گفتم که می‌گوید می‌ترسم!

گفت: توجیه کنید که ترس ندارد، بلکه توفیقی است که خدا به اولیاء الله و دوستانش می‌دهد، قدرش را بداند و خدا را شکر کند، بعد از اینکه تلفن را قطع کردم، از آن دختر سؤال کردم که شما نماز شب می‌خوانید؟!

بعد با یک اکراهی که دوست نداشت بگوید، گفت: بله! من نماز شب می‌خوانم.

آن دختر محجبه دوم دبیرستان منطقه محرومی که خیلی‌ها در آنجا نماز نمی‌خوانند، چون روحانی نداشتند که بروند و در گوش آن‌ها بگویند نماز بخوانید، نماز که هیچ! نماز شب هم می‌خواند، خداوند به ایشان توفیق داده که به چنین مقاماتی برسد..

موضوعات: جهت منبر, اخلاقی, تربیتی, از هر دری  لینک ثابت



 [ 07:40:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...


  حجاب   ...

بدتر از بدحجابی!

? آنچه که بدتر از بدحجابی است؛ مسابقه‌ای است که برای بدحجابی رواج پیدا می‌کند. بعضی‌ها شاید خودشان هم این‌قدر نخواهند بدحجابی کنند، ولی وقتی یک موجی در جامعه ایجاد می‌شود، مانند یک مد که رواج پیدا می‌کند، افراد نمی‌توانند خودشان را کنترل کنند، دچار جوّ می‌شوند و موج آنها را می‌برد.

? اگر کسی بدحجاب بود آنقدر بد نیست که بعضی‌ها مسابقه برای بدحجابی را در جامعه رواج می‌دهند. اگر چه بدحجابی خودش به رواج بدحجابی کمک می‌کند، اما نقش مؤثر رسانه‌های مُبلّغ و مروّج بدحجابی را نباید دست‌کم گرفت. فقط رسانه‌ها هم نیستند؛ بعضی از #سیاست_مداران وقتی کم می‌آورند، یا طمع به رأی بیشتر از استحقاق‌شان پیدا می‌کنند، به این موج دامن می‌زنند. چگونه؟ با تحقیر ارزش حجاب، با تحویل گرفتن بدحجابی، با نیش زدن به کسانی که طرفدار حجابند.

? گاهی از اوقات هم رفتار طرفداران حجاب ممکن است اثر سوء بجا بگذارد و بعضی‌ها را از سر لج‌بازی به مسابقه گذاشتن برای بدحجابی وادار کند.

? یکی از عوامل فرهنگ‌سازی در یک جامعه، انواع مسابقه‌هایی است که در جامعه رواج پیدا می‌کند و یا دست‌هایی آنها را رواج می‌دهند.
آدم‌های خوب و سالم همیشه امواج مثبت در جامعه ایجاد می‌کنند، موج‌هایی از مسابقه برای خوب شدن در جامعه ایجاد می‌کنند. مثلاً شهدا همیشه مردم را به مسابقه برای خوب شدن فرا می‌خوانند.

علیرضا پناهیان

موضوعات: اجتماعی حجاب  لینک ثابت



 [ 07:36:00 ب.ظ ]





فرم در حال بارگذاری ...



  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
انتظار ظهور حضرت مهدی ع
 
 
مداحی های محرم