? امتحان های حضرت ابراهیم(ع) بخش3 ?
❸ امتحان سوم حضرت ابراهیم علیه السلام، با #همسر_و_اولاد بود. حضرت ابراهیم دو تا همسر داشت: هاجر و ساره. بین هاجر و ساره باهم اختلافی پیدا کردند، خدا به حضرت ابراهیم امر فرمود هاجر را به سرزمین بی آب و علف ببر! حضرت ابراهیم به امر خدا هاجر و بچه شیرخواره اش را توی سرزمین بی آب و علف گذاشت.
هم هاجر امتحان شد، که ابراهیم مهربان تر است یا خدا؟ هم ابراهیم امتحان شد که هاجر یا خدا؟
شوهر هر کار می کرد که به جبهه برود ، همسرش نمی گذاشت. همسر می گوید شب خواب حضرت زینب سلام علیها را دیدم؛ حضرت زینب فرمودند: به من خانم بزرگوار! شوهر تو می خواهد از حرم ما دفاع کند چرا نمیگذاری؟! خانم می گوید: نصف شب بلند شدم، شروع کردم به گریه کردن. شوهرم گفت: برای چی گریه می کنی؟ بلند شو برو! زینب کبری تو را برای دفاع از حرمش خواسته است. رفت شهید هم شد.
کسانی که تو مدینه ماندند و امام حسین علیه السلام را همراهی نکردند، حق تقدم را متوجه نشدند. نفهمیدند که حق تقدم با امام حسین علیه السلام است.
وهب تازه داماد است. لحظه ای که می خواست به میدان برود. خانم او آمد یک لحظه دل ربایی کرد. دست و پاهای وهب لرزید. نزدیک بود حق تقدم را گم کند. مادر وهب آمد به کمک او، گفت پسرم! اگر از یاری به حسین فاطمه تعلل کنی، شیرم را حلالت نمی کنم. وهب رفت میدان و شهید شد. سر وهب را بریدند و جلوی مادرش انداختند. مادر سر را برداشت به سینه اش چسباند، و گفت : حالا که حق تقدم را فهمیدی شیرم را حلالت کردم.
موضوعات: جهت منبر, سخنان بزرگان
لینک ثابت
[ 05:49:00 ق.ظ ]