کربلا مدرسه نرجسیه(س) سنجان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



انتظار ظهور حضرت مهدی ع




جستجو






Random photo

نشانه بهشتی ها



  محبت   ...

? شــاخه گلی همراه
?با یک دنیا عـشق
? و هزار دعای خیر
?تقـدیم بــه شـما
? دوستان خوبم
?آرزوی سلامتی دارم
? برای همـه ی شما
?روز و روزگارتون عالی
جاتون خیلی خالی بود نایب الزیاره همگی بودم

موضوعات: خبر, از هر دری  لینک ثابت



[پنجشنبه 1397-06-15] [ 01:52:00 ب.ظ ]





  از هر دری   ...

یمنی های عزیز غیر از پروردگار کسی را ندارند…
خدایا خودت پیروزی را بر دشمن صهیونیستی تکفیری وهابی مقدر فرما…

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 01:05:00 ب.ظ ]





  از هر دری   ...

خداوند متعال به حضرت موسی (ع)
فرمود

ای موسی !
من شش چیز را در شش جا قرار دادم؛ ولی مردم در جای دیگر آنها را جست و جو می کنند و این درحالی است که هرگز آنها را
در آنجا نخواهند یافت :

1- راحتی و آسایش مطلق را در
‘’ آخرت'’ قرار دادم، ولی مردم در
‘’ دنیا ‘’ به دنبال آن می‌گردند!

2- عزت و شرف را در ‘’عبادت'’
قرار دادم، ولی مردم آن را در
‘’ پست و مقام ‘’ می جویند!

3- بی‌نیازی را در ‘’قناعت'’ قرار دادم، ولی مردم آن را در ‘’زیادی مال و ثروت'’ جستجو می‌کنند!

4- رسیدن به بزرگی و مقام را در ‘’فروتنی'’ قرار دادم، ولی مردم آن را در'’ تکبّر و خود برتر بینی'’ می جویند!

5- کسب علم را در ‘’گرسنگی و تلاش'’ قرار دادم، ولی مردم با ‘’شکم سیر'’ دنبال آن می‌گردند!

6- اجابت دعا را در ” لقمه حلال ” قرار دادم، ولی مردم آن را در ‘’طلسم و جادو'’ جست و جو
می کنند!

? مستدرک الوسائل

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 10:55:00 ق.ظ ]





  از هر دری   ...

? امام کاظم علیه‌السلام :

✨به تبدار ، گوشت کبک بخورانید ؛
✨چرا که پاها را نیرو می‌دهد
✨و تب را کاملاً دور می‌کند.

? بحارالأنوار ، ج 65 ، ص 43 ، ح 1

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



[چهارشنبه 1397-06-14] [ 03:26:00 ب.ظ ]





  از هر دری   ...

مکتب وجدان

دانش آموزی چنین حکایت می کند: ساعت امتحان درس دینی بود. تنبلی و سستی در درس خواندن کار دستم داده بود و اضطراب سراپای وجودم را فرا گرفته بود. چه کنم؟

هر لحظه فکری به ذهنم می آمد آخر تصمیم خود را گرفتم و از روشی که قبلاً نیز بارها استفاده کرده بودم، کمک گرفتم. آری، کتاب بینش دینی را در کشوی میزی گذاشته و با ظرافت تمام آن را طوری قرار دادم که نه کسی متوجه شود و نه به هنگام استفاده دچار مشکل شوم. لحظه ای احساس آرامش کردم.

معلم وارد کلاس شد و سؤالها را به ما داد و من آماده… اما ناگهان او همه بچه های کلاس را غافلگیر کرد. آهسته به سوی تخته سیاه رفت و بر روی آن آیه ای کوتاه نوشت:

«إِنَّ رَبَّکَ لَبِالمِرصادِ: به راستی خدای تو در کمین گنهکاران است»(فجر/ 14)

سپس رو به ما کرد و گفت: آخرین نفر ورقه های امتحان بچه ها را به دفتر بیاورد و به من تحویل بدهد. و آنگاه پیش چشمان مبهوت ما از کلاس خارج شد.

او نگاه همواره ناظر خداوند را به یاد ما آورد و خود رفت، حالت عجیبی به من دست داد. در ورقه ام هیچ چیز ننوشتم، جز یک بیت شعر:

? خوشا در مکتب وجدان نشستن
? شدن صفر و زنامردی گسستن

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 03:18:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
انتظار ظهور حضرت مهدی ع