رابطه عجیب پاکی با ذرت مکزیکی
?
◀ یه مسیر طولانی رو طی کرده بودیم و #حسابی خسته…
تصمیم گرفتیم یه جا بشینیم یه چیزی بخوریم تا خستگیمون دربره.
خواهرم پیشنهاد داد #ذرت_مکزیکی بخوریم! ?
◀ با صندوقدار حساب کردیم، فیش رو گرفتیم و منتظر نشستیم.
بعدِ چند لحظه که رفتم تا ذرتها رو بگیرم؛ دیدم چند نفر جلوی منن و #پسر جوونی مشغول درست کردن ذرت مکزیکیه.
.
◀ وقتی نوبت به #خانمها میرسید نیشش تا بناگوش باز میشد و یه چیزی میگفت تا بخندن!
جالب بود که ذرت آقایون زود آماده میشد اما مال دخترا چند دقیقه طول میکشید! ?
.
◀ چیزی نمونده بود…
فقط جلوی من یه دخترخانم #مانتویی با پوشش عجیب غریبش بود و یه دختر #چادری #بدحجاب !
دختر مانتویی فیش رو با #عشوه و #خنده داد!
پسرک هم باهاش خوشوبشی گرمی کرد و #معطل کرد تا بیشتر بتونه هم دید بزنه هم فک…
حالا بعد چند دقیقه لیوان ذرت دختر پُر شده بود!
روش هم کلی #کنجد ریخته شده بود!
سفارشیِ #سفارش
.
دیگه نوبت من بود!
◀ پسرک لبخند زد و #سلام گرمی کرد!
و عصر به خیر گفت!
منتظر بود تا منم به گرمی جواب بدم.
ولی خیلی #جدی اما کاملا #مؤدبانه سلام کردم!
فیش رو دادم و منتظر موندم…
بدون هیچ حرف اضافهای!
.
◀ سریع نیشش رو جمع کرد و مشغول کارش شد.
حساب کار دستش اومد!
زود 2تا لیوان ذرت داد!
چند دقیقه هم طول نکشید!
در مورد هوا و طعم چیزهای مختلف هم نظرخواهی نکرد!
اما …
2تا لیوان سرخالی و بدون کنجد!!
شاید میخواست ناراحتم کنه یا شایدم میخواست با عشوه و خنده ازش بخوام لیوان من رو هم پُر کنه و کنجد بریزه و این آخرین راه حلی که بود که به #ذهن_مریضش رسیده بود…
اما من هیچ واکنشی نشون ندادم‼️
.
◀ خیلی اتفاقی خواهرم نگاهش به میز بغلی افتاد!
پرسید:
چرا لیوانهای ما سرخالیه؟!
چرا کنجد نداره؟!
? خنده ای کردم و گفتم:
اونایی که تو اون لیوانا میبینی جایزه #لذتبردنای_یه_پسر هست.
دوتا قاشق ذرت بیشتر و یک قاشق کنجد فقط همین…! ?
مطمئن باش ذرتای ما هم #سالمتره هم #خوشمزهتره! ?
چون شهوت و عشوه و لاس و چیزای دیگه قاطیش نیست… ? ?
خنده ای کرد و گفت:
آهان حالا فهمیدم!
چه رابطه تنگاتنگی بین پاکی و ذرت مکزیکی هست!
و هردو با هم خندیدیم
[یکشنبه 1397-06-18] [ 06:47:00 ق.ظ ]