سنگ و ثروت
حکیمی تخته سنگی در میان جاده نهاد. بازرگانان و رهگذران، با دیدن تخته سنگ از کنار آن یا بی تفاوت می گذشتند و یا غرولند می کردند که این چه شهر بی نظمی است و متولیان امور شهر عجب بی عرضه اند و…!
نزدیک غروب، مردی روستایی که پشتش بار میوه بود، به تخته سنگ نزدیک شد و با زحمت و مشقت آن را از میان جاده برداشت تا کناری گذارد. به ناگاه چشمش به کیسه ای در زیر تخته سنگ افتاد. درون کیسه سکه هایی زر و یک یاداشت یافت که رویش نوشته بود: «هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی باشد. مهم این است که با موانع چگونه روبه رو شویم
[سه شنبه 1397-03-15] [ 11:31:00 ق.ظ ]