حکایت
✨روزی هارون الرشید از کنار گورستان می گذشت بهلول و « علیان» مجنون را دید که با هم نشسته اند و سخن می گویند.
✨خواست با ایشان مطایبه کند. دستور داد هر دو را آوردند. گفت: من امروز دیوانه می کشم.
✨جلاد را طلب کنید. جلاد فی الفور حاضر شد با شمشیر کشیده.
✨و علیان را بنشاند که گردن زند. بهلول گفت: ای هارون چه می کنی؟
✨هارون گفت: امروز دیوانه می کشم.
✨گفت: سبحان الله، ما در این شهر دو دیوانه بودیم، تو سوم ما شدی.
✨تو ما را بکشی چه کس تو را بکشد؟
[سه شنبه 1397-04-19] [ 09:13:00 ق.ظ ]