حکایت
در ماه رمضان چند جوان، پیر مردی را دیدند که دور از چشم مردم، غذا میخورد.
به او گفتند: ای پیرمرد مگر روزه نیستی⁉️

✨پیرمرد گفت: چرا روزه‌ام، فقط آب و غذا میخورم.

✨جوانان خندیدند و گفتند: واقعا⁉️

✨پیرمرد گفت:

💌بله، دروغ نمیگویم❗️
💌به کسی بد نگاه نمیکنم❗️
💌کسی را مسخره نمیکنم❗️
💌با کسی با دشنام سخن نمیگویم❗️
💌کسی را آزرده نمیکنم❗️
💌چشم به مال کسی ندارم و…

✨ولی چون بیماری خاصی دارم متأسفانه نمیتوانم معده را هم روزه دارش کنم.
بعد پیرمرد به جوانان گفت: آیا شما هم روزه هستید⁉️

✨یکی از جوانان در حالی که سرش را از خجالت پایین انداخته بود، به آرامی گفت: خیر ما فقط غذا نمیخوریم‼️

💠رفقا ما چطور⁉️
آیا فقط معده ما روزه است
یا چشم و گوش و دهان و…ما هم روزه است⁉️
ان شاءالله که ما بتوانیم روزه کامل بگیریم و روزه دار واقعی باشیم

موضوعات: حکایت  لینک ثابت



[سه شنبه 1397-03-15] [ 09:18:00 ق.ظ ]