کی با حسین کار داشت؟
یک قناسهچی ایرانی که به زبان عربی مسلط بود اشک عراقیها را در آورده بود. با سلاح دوربیندار مخصوصش چنده ده متریِ خط عراقیها کمین کرده بود و شده بود عذاب عراقیها. چه میکرد؟
بار اول بلند شد و فریاد زد: «ماجد کیه؟» یکی از عراقیها که اسمش ماجد بود سرش را از پس خاکرزیز آورد بالا و گفت: «منم!»
ترق!
ماجد کلهپا شد و قِل خورد آمد پای خاکریز و قبض جناب عزراییل را امضاء کرد! دفعه بعد قناسهچی فریاد زد: «یاسر کجایی؟» و یاسر هم به دستبوسی مالک دوزخ شتافت!
چندبار این کار را کرد تا اینکه به رگ غیرت یکی از عراقیها به نام جاسم برخورد. فکری کرد و بعد با خوشحالی بشکن زد و سلاح دوربینداری پیدا کرد و پرید رو خاکریز و فریاد زد: «حسین اسم کیه؟» و نشانه رفت. اما چند لحظهای صبر کرد و خبری نشد. با دلخوری از خاکریز سُر خورد پایین. یکهو صدایی از سوی قناسهچی ایرانی بلند شد: «کی با حسین کار داشت؟» جاسم با خوشحالی. هول و ولاکنان رفت بالای خاکریز و گفت: «من!»
ترق!
جاسم با یک خال هندی بین دو ابرو خودش را در آن دنیا دید!
[شنبه 1396-12-26] [ 06:06:00 ق.ظ ]