داستانی کوتاه و جذاب
مردى خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد مرا راهنمایى کن تا همه گناهان را ترک کنم
حضرت فرمود راستگویى را پیشه کن و از دروغ بپرهیز.
از این سخن، مرد در شگفت شد و فرمایش ‍حضرت را پذیرفته و مرخص گردید.

با خود گفت پیامبر مرا از غیر دروغگویى نهى نکرده، پس اکنون به خانه فلان زن زیبا مى روم و با او زنا مى کنم.
همین که به طرف خانه او رفت، فکر کرد اگر این عمل را انجام دهد و کسى از او بپرسد از کجا می آیی، نمى توانم دروغ بگویم و بر فرض راست گفتن، به کیفر شدید و بدبختىِ بزرگى مبتلا مى شوم؛ لذا منصرف شد.
باز فکر کرد گناه دیگرى انجام دهد و همین اندیشه و خیال را نمود.
در نتیجه از همه گناهان به واسطه ترک دروغ دورى جست.
قٰالَ اَللّٰهُ هٰذٰا یَوْمُ یَنْفَعُ اَلصّٰادِقِینَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنّٰاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْهٰارُ خٰالِدِینَ فِیهٰا أَبَداً رَضِیَ اَللّٰهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذٰلِکَ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِیمُ ﴿119﴾مایده

موضوعات: خبر  لینک ثابت



[دوشنبه 1396-12-14] [ 04:19:00 ق.ظ ]