آورده اند که در ایام پیشین، عقاب و روباه با هم عهد دوستی بستند.
روزی روباه از بهرِ طلبِ روزیِ بچگانِ خود بیرون رفت.
عقاب، فرصت غنیمت شمرده و بچگان را تلف کرد.
چون روباه بازآمد و مکر و حیله دوست خود را دید، گفت ان شاء الله تعالی در عرصه قلیل از وی انتقام کشم.
چون مدتی برآمد، همان عقاب از قربانگاه، پاره ای گوشت گوسفند در ربود و به خورد بچگان خود داد.
قضا را، آتش پاره ای به گوشت چسبیده بود و در آشیان عقاب در گرفت.
بچگان عقاب که طاقت پرواز نداشتند، نیم بریان شده و بر زمین افتادند.
روباه ستم دیده که در انتظار این حالت زیر آن درخت نشسته بود، روبروی عقاب بچگانش را به شوخی تمام طعمه کرد.

(خلاصه): هر آنچه از بهر دیگران پیماییم، همان از بهر ما پیموده شود.
پس باید که با دیگران چنین معامله کنیم که تلافی آن از ایشان بر ما گران نباشد.

موضوعات: داستانک  لینک ثابت



[چهارشنبه 1397-06-28] [ 06:38:00 ق.ظ ]