درِ همیشه باز
مردی در گوشه ای به راز و نیاز به درگاه الهی می پرداخت و چنین می گفت: خداوندا، کریما، آخر دری بر من بگشای.
صاحبدلی از آن جا گذر می کرد سخن مرد شنید و گفت: ای غافل این در کی بسته بوده است!
فرم در حال بارگذاری ...
این بخش تنها می تواند توسط جاوا اسکریپت نمایش داده شود.
فید نظر برای این مطلب