کربلا مدرسه نرجسیه(س) سنجان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



انتظار ظهور حضرت مهدی ع




جستجو






Random photo

حجاب



  شهید   ...

‌حلقهٔ ازدواجش انگشتر عقیقی بود
که از مشهـد برایش خریده بودند
دستش که کرد گفت : به این میگن
حلقه‌ی وصل دو دنیا و خندید
خیلی دوستش داشت …

موقـع خداحافظـی
تازهِ عروسش نگاهش کرد و گفت :
قولت یادت نره ! منتظـرم بمــان
تا با هـم وارد بهشت بشیم !

تیر خورده بود ڪنار قلبش
انگشتر را در دستش فشار داد
و با آرامش چشم هایش را بست …

موضوعات: شهید و شهادت  لینک ثابت



[پنجشنبه 1397-05-04] [ 01:45:00 ب.ظ ]





  شهید   ...

? خـــوشا بــہ حال شـــما ڪــہ….

بَــرات شهـــادتت را از امـــام رضـــا گرفتی

منم ڪه جامانده ام

شهید محسن حججی

موضوعات: شهید و شهادت  لینک ثابت



 [ 01:38:00 ب.ظ ]





  شهید   ...

شهید احمدعلی نیری یکی از شاگردان خاص مرحوم آیت الله حق شناس بود ؛ وقتی مردم دیدند که آیت الله حق شناس در مراسم ترحیم این شهید بزگوار حضور یافت و ابعادی از شخصیت او را برای مردم بیان کرد ، تازه فهمیدند که چه گوهری از دست رفته است!
مرحوم آیت الله حق شناس درباره شهید نیری گفت: ” در این تهران بگردید. ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا می شود یا نه؟”

در بخشی از کتاب عارفانه نوشته شده است: آیت الله حق شناس ، در مجلس ختم این شهید با آهی از حسرت که در فراق احمد بود ، بیان داشتند: رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!”

سپس در همان شب در منزل این شهید بزرگوار روبه برادرش اظهار داشتند: “من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم. به جز بنده وخادم مسجد ، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم ، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است. اما نه روی زمین ! بلکه بین_زمین_و_آسمان_مشغول_تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمد آقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت تا زنده ام به کسی حرفی نزنید….”

موضوعات: شهید و شهادت  لینک ثابت



[دوشنبه 1397-05-01] [ 04:43:00 ب.ظ ]





  شهید   ...

ما به شهدا خیلی مدیونم
خیلی شرمنده شون هستم
چقدر صبورن خانواده هاشون
چقدر باید عاشق باشی تا بخاطر خانوم
? حضرت زینب سلام الله علیها ? از عشقت بگذری

موضوعات: شهید و شهادت  لینک ثابت



[یکشنبه 1397-04-31] [ 10:20:00 ب.ظ ]





  شهید   ...

یک گونی شهید!

اگر من شهید شدم، من را در خادر (روستا) دفن کنید و به همه بگویید که برای من گریه نکنند. کبوترهایم را بفروشید. یکی از سفیدها را سرخ کنید و در راه خدا رهایش کنید و دیگری را [نیز] به حرم امام هشتم (ع) ببرید.

یگ گونی کوچکِ زرد، رنگ‌ و رو رفته که روی آن کاغذی چسبانده‌اند، وسط تصویر می‌درخشد. روی کاغذ نوشته شده است «شهید بسیج سپاه ـ محمدابراهیم ماهی ـ مشهد ـ 60/3/5». همین! یگ گونی که از تن شهید محمدابراهیم ماهی خادر به جای مانده است.

موضوعات: شهید و شهادت  لینک ثابت



 [ 04:09:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
انتظار ظهور حضرت مهدی ع
 
 
مداحی های محرم