کربلا مدرسه نرجسیه(س) سنجان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



انتظار ظهور حضرت مهدی ع




جستجو






Random photo

کلام گهربار مولی متقیان حضرت علی ابن ابیطالب(علیه السلام)



  وصیت شهید   ...

“حجابٺ” را محکم نگه دار
نگـاه ? نڪن ڪه اگـر
حجاب و فڪر درسٺ داۺٺه باۺی
مسخـره اٺ مےڪنند
آنھـا ۺیطـان? هستند…

ۺُما به حضرت زهـرا ( س )
نگـاه ڪن ڪه
چگـونه زیسٺ و خودۺ را حفـظ ڪرد…

فرازی از وصیٺ :
ۺھــید سیـد محـمد ناصـر علـوی به خـواهرۺ

اللهم‌ارزقناحجاب‌فاطمے

موضوعات: شهید و شهادت  لینک ثابت



[یکشنبه 1397-04-10] [ 05:46:00 ب.ظ ]





  شهدا   ...

درآخرین دیدار پس از طلب حلالیت گفت:
اگر لایق شهادت شدم و این جمله را کنار تصویر من بنویس

? یامحسن قداتاک المسی وقدامرت المحسن ان یتجاوزعن المسی انت المحسن وانا المسی بحق محمدوآل محمدو…
? اى خدایى که به بندگان احسان مى کنى بنده گنهکار به درخانه تو آمده و تو امر کرده اى که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکارى و من گناهکار، به حق محمدوآل محمد رحمت خود را بر محمدوآل محمدبفرست و ازبدیهاى من بگذر”

موضوعات: شهید و شهادت  لینک ثابت



[سه شنبه 1397-04-05] [ 04:58:00 ق.ظ ]





  شهید   ...

دمےبا خاطرات…

… نخستین عید بعد از ازدواجمان که لبنانی‌ها رسم دارند دور هم جمع می‌شوند، مصطفی در مؤسسه ماند و نیامد به خانه پدرم.

…آن شب از او پرسیدم:
«دوست دارم بدانم چرا نرفتید؟»

…مصطفی گفت:
«الان عید است.
خیلی از بچه‌ها رفته‌اند پیش خانواده‌هایشان

…اینها که رفته‌اند،
وقتی برگردند،
برای این دویست، سیصد نفر یتیمی که در مدرسه مانده‌اند تعریف می‌کنند که چنین و چنان. ?

…من باید بمانم با این بچه‌ها ناهار بخورم،
سرگرمشان کنم که اینها هم چیزی برای تعریف کردن داشته باشند».

…گفتم:
«چرا از غذایی که مادر برایمان فرستاد، نخوردید؟
نان و پنیر و چای خوردید».

…گفت:
«این غذای مدرسه نیست».

…گفتم:
«شما دیر آمدید بچه‌ها نمی‌دیدند شما چی خورده‌اید».

…اشکش جاری شد،
گفت:
«خدا که می‌بیند»

موضوعات: شهید و شهادت  لینک ثابت



[پنجشنبه 1397-03-31] [ 08:03:00 ب.ظ ]





  سالروز شهادت چمران   ...

حواسمون هست؟؟

…رضا سگ باز یه لات بود تو مشهده
هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود

…یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش می کنه

…شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت ”فکر کردی خیلی مردی؟ “

…رضا گفت بروبچه ها که اینجور میگن
چمران بهش گفت اگه مردی بیا بریم جبهه
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه

…مدتی بعد شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد

…چند لحظه بعد با دستبند، رضارو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن ”این کیه آوردی جبهه؟ “

…رضا شروع کرد به فحش دادن (فحشای رکیک)
اما چمران مشغول نوشتن بود
وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد ”آهای کچل با تو ام “

…یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد
و گفت ”بله عزیزم چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟“

…رضا گفت داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد

…چمران : ”آقا رضا چی میکشی؟ برید براش بخرید و بیارید “

…(چمران و آقا رضا تنها تو سنگر)
…رضا به چمران گفت میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟ کِشیده ای، چیزی؟

…شهید چمران: چرا؟
رضا : من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه

…شهید چمران :اشتباه فکر می کنی یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده …
هِی آبرو بهم میده …

…تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی می کردی ولی اون بهت خوبی می کرده…

…منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم تا یکمی منم مثل اون (خدا )بشم …

…رضا جا خورد رفت و تو سنگر نشست
…آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی رفت، زار زار گریه می کرد تو گریه هاش می گفت یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟؟؟؟

… اذان شد…
رضا اولین نماز عمرش بود…
رفت وضو گرفت …

سر نماز، موقع قنوت صدای گریش بلند شد ….
وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد…
پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد…

… رضارو خدا واسه خودش جدا کرد..
فقط چند لحظه بعد از توبه کردن ش….
یه توبه و نماز واقعی…..

[…یا ستار العیوب…]
سالروز شهادت شهید مصطفی چمران

موضوعات: شهید و شهادت  لینک ثابت



 [ 08:00:00 ب.ظ ]





  شهید   ...

چه زیباست که در این موهبت بزرگ
الهی که نامش غم و
درد است، شیعه تمام عیار
علی شدن…
شهید عارف دکتر مصطفی چمران

موضوعات: شهید و شهادت  لینک ثابت



 [ 01:38:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
انتظار ظهور حضرت مهدی ع