ڪشاورزی مشغول پاشیدن بذر بود، ثروتمند مغروری به او رسید و با تڪبر گفت :
بکار، ڪه از تو ڪاشتن است و از ما خوردن !
ڪشاورز نگاه معناداری به او انداخت و گفت :
دارم یونجه می‌ڪارم …

موضوعات: طنز  لینک ثابت



[جمعه 1397-05-05] [ 01:06:00 ب.ظ ]