چند وقت پیش به نانوایی زدیک منزلمان رفتم ، صف نانوایی شلوغ بود و چندین جوان درصف ایستاده بودند ، به آنها گفتم اجازه هست من یک دانه نان بدون صف بگیرم ، همه جوانها با هم گفتند که حاج آقا شما که این همه از عدالت صحبت میکنی ، چرا میخواهی بدون نوبت نان بگیری؟
مگر همین دینی که یه عمر دارید ازش حرف میزنید دستور به عدالت نداده ، چرا میخواهید بی عدالتی کنید ؟

گفتم که اولا من از شما اجازه گرفتم و نمیخواستم بدون رضایت شما نان بدون نوبت بگیرم و شما آزاد هستید که اجازه بدهید یا اجازه ندهید ،

اما نکته مهمی که باید به آن توجه کنید این است که همان اسلامی که در آن از عدالت صحبت شده و به آن تاکید شده ، به اهمیت احترام به پیرمردها هم تاکید کرده است ، اسلامی که عدالت خواه هست طرفدار احترام جوانان به پیرمردها هم هست که اگر پیرمردی از جوانان تقاضایی داشت خیلی ساده و یک خطی آن تقاضا را رد نکنند !

پ ن: خیلی از اختلافاتی که در خانواده ها و یا جامعه رخ میدهد ناشی از نگاه تک بعدی به دین است، مثلا وقتی به مردی میگوییم چرا به زن و فرزندت ظلم میکنی، میگوید من در عوض اینقدر به والدینم خدمت کرده ام که آن ظلمها جبران میشود! انگار دین دستوری برای ظلم نکردن به زن و فرزند نداشته و….

? خاطره ای از حاج آقا قرائتی

موضوعات: جهت منبر, از هر دری  لینک ثابت



[جمعه 1397-05-19] [ 12:40:00 ب.ظ ]