↯ داســــتــان مـعـنـــوی ↯↯
⚜کرامتی از حضرت رقیه سلام الله علیها
بخوان اگه دلت شکست و دل و روحت روانه قبر مطهر دوردانه حسین شد مرا هم دعا کن
?بگو نامش را حسین بگذارد …
طی نامهای در تاریخ دوم جمادی الثانی 1418 هجری قمری دو کرامت به دفتر انتشارات مکتب الحسین سلام الله علیها ارسال نموده و مرقوم داشتهاند:
روزی وارد حرم حضرت رقیه سلام الله علیها شدم،کانال ذکرهای گره گشا دیدم جمعی مقابل ضریح مقدس مشغول زیارت خواندن و عزاداری میباشند
و مداحی با اخلاص به نام حاج نیکوئی مشغول روضه خوانی است.
از او شنیدم که میگفت:
خانههای اطراف حرم را برای توسعه حرم مطهر خریداری مینمودند.
یکی از مالکین که یهودی یا نصرانی بود، به هیچ وجه حاضر نبود خانهی خود را برای توسعه حرم بفروشد.
خریداران حاضر شدند که حتی به دو برابر و نیم قیمت خانه را از او بخرند،
ولی وی حاضر به فروش نشد!
بعد از مدتی زن صاحب خانه حامله شده و نزدیک وضع حمل وی میشود.
او را نزد پزشک معالج میبرند،
بعد از معاینه میگوید:
بچه و مادر، هر دو در معرض خطر میباشند و خانم باید زیر نظر ما باشد،
قبول کردند، تا درد زایمان شروع شد.
صاحب خانه میگوید:
همسرم را به بیمارستان بردم و خودم برگشتم و آمدم درب حرم حضرت رقیه سلام الله علیها و به ایشان متوسل شدم و گفتم:
اگر همسر و فرزندم را نجات دادی و شفای آنان را از خدا خواستی و گرفتی خانهام را به تو تقدیم میکنم.
مدتی مشغول توسل بودم،
بعد به بیمارستان رفتم و دیدم همسرم روی تخت نشسته و بچه در بغلش سالم است.
همسرم گفت: کجا رفتی؟
گفتم رفتم جایی کاری داشتم.
گفت: نه، رفتی متوسل به دختر امام حسین علیهالسلام شدی!
گفتم از کجا میدانی؟
زن جواب داد: من، در همان حال زایمان که از شدت درد گاهی بیهوش میشدم،
دیدم دختر بچهای وارد اطاق بیمارستان شد و به من گفت: ناراحت نباش، ما سلامتی تو و بچهات را از خدا خواستیم،
فرزند شما هم پسر است،
سلام مرا به شوهرت برسان و بگو نامش را حسین بگذارد!
گفتم: شما کی هستید؟
گفت: من رقیه دختر امام حسین علیهالسلام هستم.
بعد از روضه خوانی از مداح مذکور سوال کردم این داستان را از که نقل میکنی؟
در جواب گفت: از خادم حرم حضرت رقیه سلام الله علیها نقل میکنم، که خود از اهل تسنن میباشد و افتخار خدمتگزاری در حرم نازدانه امام حسین علیهالسلام را دارد و پدرش نیز از خادمین حرم حضرت رقیه سلام الله علیها بوده است.
[جمعه 1397-06-23] [ 06:54:00 ق.ظ ]