کربلا مدرسه نرجسیه(س) سنجان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


خرداد 1397
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30 31  



انتظار ظهور حضرت مهدی ع




جستجو






Random photo

روز خود را با صلوات بر محمد و آل محمد آغاز میکنیم



  چشم برزخی   ...

ترس از لو رفتن گناه!

شیخ رجبعلی خیاط از جمله عارفان بزرگی بوده دارای چشم برزخی و در برخورد بامردم از درونشان با خبر میشده است.

🌹 نقل میکنند که:

🌸 یکی ازدوستان شیخ به قصد زیارت شیخ از منزل خارج می شود.

🌺 در بین راه اندیشه گناهی به سرش می زند. تا اینکه به منزل شیخ می رسد و می نشیند.

🌸 شیخ تا او را میبیند می گوید :فلانی! در چهره تو چه چیزی می بینم…؟!

🌺 آن شخص هول میکند و ازترس رفتن آبرو سریعا دردل تکرار میکند:
یا ستار العیوب..!(ای پوشاننده گناهان)

🌸 در همان لحظه شیخ می خندد و می پرسد :
چه کار کردی که آنچه که داشتم می دیدم محو و ناپدید شد…؟

موضوعات: کلام علما  لینک ثابت



[یکشنبه 1397-03-20] [ 02:40:00 ب.ظ ]





  حمایت از فلسطین   ...

فوتبالیست‌ هایی که از فلسطین حمایت کردند
لغو دیدار فوتبال آرژانتین و رژیم صهیونیستی باعث شد تا نگاهی کنیم به فوتبالیست‌ های سرشناسی که از فلسطین حمایت کردند و نفرت خود از اسرائیل را به نمایش گذاشتند.

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 02:25:00 ب.ظ ]





  داستانک   ...

صعود به اورست
13 روز به طول می انجامد،
اما سقوط از آن فقط :

“8 ثانیه”

ساختن روابط مدتها به طول می انجامد
اما از بین برد آن فقط در چند ثانیه!!

موضوعات: داستانک  لینک ثابت



 [ 12:01:00 ق.ظ ]





  داستانک   ...

آیا به درون خود نگریسته ایم؟؟؟؟
مردی متوجه شد که گوش همسرش شنوایی‌اش کم شده است ولی نمی‌دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد.

به این دلیل، نزد دکتر خانوادگی‌شان رفت و مشکل را با او در میان گذاشت.

دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده‌ای وجود دارد انجام بده و جوابش را به من بگو، در فاصله 4 متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو، اگر نشنید، همین کار را در فاصله 3 متری تکرار کن، بعد در 2متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد.

آن شب همسر مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و او در اتاق نشسته بود.

مرد فکر کرد الان فاصله ما حدود 4 متر است، بگذار امتحان کنم، و سوالش را مطرح کرد جوابی نشنید بعد بلند شد و یک متر به سمت آشپزخانه رفت و دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید.!

باز هم جلوتر رفت سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید، این بار جلوتر رفت و گفت: ” شام چی داریم؟”

و این بار همسرش گفت: عزیزم برای چهارمین بار دارم میگم ماکارونی داریم..!

گاهی بد نیست که نگاهی به درون خودمان بیندازیم شاید عیبهایی که تصور می‌کنیم در دیگران وجود دارد در وجود خودمان است

موضوعات: داستانک  لینک ثابت



 [ 12:00:00 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
انتظار ظهور حضرت مهدی ع