کربلا مدرسه نرجسیه(س) سنجان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


تیر 1397
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          



انتظار ظهور حضرت مهدی ع




جستجو






Random photo

رسالت روحانیت از نگاه رهبری



  پزشکی   ...

در خانه « کندر ‌» بسوزانید !
تحقیقات ثابت کرده دود کندر یک مسکن طبیعی برای اضطراب، افسردگی و سردرد است !
نشاط آور، تقویت کننده حافظه، تمرکز و خلاقیت بوده و ضد عفونی کننده هواست

موضوعات: پزشکی  لینک ثابت



[جمعه 1397-04-22] [ 02:26:00 ب.ظ ]





  کلام علما   ...

همان هستی که می‌گویند؟

روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه می‌کند. شاگردان شیخ، با دیدن این اوضاع نگران شدند و پرسیدند: «استاد، چه شده که این‌گونه اشک می‌ریزید؟ آیا کسی به شما چیزی گفته؟»

شیخ جعفر در میان گریه‌ها گفت: «آری، یکی از لات‌های این اطراف حرفی به من زده که پریشانم کرده.» همه با نگرانی پرسیدند: «مگر چه گفته؟»

شیخ در جواب می‌گوید: «او به من گفت شیخ جعفر، من همانی هستم که همه در مورد من می‌گویند. آیا تو هم همانی هستی که همه می‌گویند؟! و این سئوال حالم را عجیب دگرگون کرد.»

موضوعات: جهت منبر, تربیتی, کلام علما  لینک ثابت



 [ 02:18:00 ب.ظ ]





  خوشحال کردن دیگران   ...

انسانیت

استادی با شاگردش از باغى می گذشت. چشمشان به یک کفش کهنه افتاد، شاگرد گفت گمان میکنم این کفشهای کارگرى است که در این باغ کار میکند بیا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببینیم و بعد کفشها را پس بدهیم و کمى شاد شویم…..!!!!

استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنیم بیا کارى که می گویم انجام بده و عکس العملش را ببین… مقدارى پول درون آن قرار بده ….. شاگرد هم پذیرفت و بعد از قرار دادن پول، مخفى شدند کارگر براى تعویض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همین که پا درون کفش گذاشت متوجه شیئى درون کفش شد.

و بعد از وارسى، پول ها را دید با گریه، فریاد زد خدایا شکرت ….خدایی که هیچ وقت بندگانت را فراموش نمیکنى…. میدانى که همسر مریض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رویی به نزد آنها باز گردم و همینطور اشک می ریخت….

استاد به شاگردش گفت همیشه سعى کن براى خوشحالیت ببخشى نه بستانی…..

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 02:16:00 ب.ظ ]





  ظهور   ...

جمعه ظهور انتظار

? قلب عالم امکان و امام الکل فى الکل امروز ولى الله الاعظم ، قائم آل محمد صلى الله علیه وآله، #حجه بن الحسن العسکرى #مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف است.

? آن شاخ گل از چه هست پنهان زچمن
? از فیض وجود اوست عالم گلشن

? خورشید اگر چه هست در ابر نهان
? از نور ویست باز عالم روشن

فضایل و سیره چهارده معصوم

علامه حسن زاده آملی

موضوعات: کربلا  لینک ثابت



 [ 02:14:00 ب.ظ ]





  کلام علما   ...

لغزش زبان لغزش پا

? آدمی از لغزش زبانش آسیبی می‌بیند
? که هرگز از لغزش پایش چنان آسیبی نمی‌بیند،
? چه این که لغزش او ‌در گفتار سرش را بر باد دهد
? و لغزش پایش به آرامی بهبود می‌یابد.
علامه حسن زاده املی

موضوعات: کلام علما  لینک ثابت



 [ 02:12:00 ب.ظ ]





  کلام علما   ...

مهم ترین امور زندگى

? مهمترین نقشى که در احیاى معارف اسلامى باید داشت،
? این است که نخست خودمان را درست بسازیم،
? ما در عالم کارى مهم تر از خود سازى نداریم
? و دیگر امور و شئون زندگى ما همه معد و ممد براى نیل به این هدف مقدس نهایى است .
? دستور العمل انسان ساز و سرچشمه حیات انسانى قرآن است:
? ان هذا القرآن یهدى للتى هى اقوم
پندهای حکیمانه علامه حسن زاده آملی

موضوعات: کلام علما  لینک ثابت



 [ 02:09:00 ب.ظ ]





  کلام علما   ...

نسخه عاقبت بخیری

آیت‌الله احمد خوانسارۍ : هر جمعه سوره مومنون رابخوانید تا عاقبت بخیر شوید…

موضوعات: کلام علما  لینک ثابت



 [ 02:07:00 ب.ظ ]





  ضرب المثل   ...

گدا به گدا رحمت خدا

می گویند شخصی از راهی می گذشت. دید دو نفر گدا، سر یک کوچه جلوی دروازه خانه ای با یکدیگر گفتگو دارند و نزدیک است بینشان دعوا شود. آن شخص نزدیک شد و از یکی از آن ها سؤال کرد: «چرا با یکدیگر مشاجره و بگو مگو می کنید؟»

یکی از گداها جواب داد: «چون من اول می خواستم بروم در این خانه گدایی کنم، این گدا جلوی مرا گرفته و می گوید: من اول باید بروم. بگو مگوی ما برای همین است».

آن شخص تا این حرف را از دهن گدا شنید سرش را به سوی آسمان بلند کرد و به دو نفر گدا اشاره کرد و گفت: «گدا به گدا، رحمت به خدا.»

یعنی گدا راضی نیست گدای دیگر از کیسه مردم روزی بخورد؛ پس رحمت به خدا که به هر دوی آن ها رزق و روزی می رساند.

موضوعات: ضرب المثل  لینک ثابت



 [ 02:04:00 ب.ظ ]





  حدیث نور   ...

○ آثار شوم بعضی گناهان ○

✅ امام صادق علیه السلام فرمودند:
گناهی که نعمت‌ها را تغییر می‌دهد،
〖 تجاوز به حقوق دیگران〗 است.
گناهی که پشیمانی می‌آورد،
〖قتل〗است.
گناهی که گرفتاری ایجاد می‌کند،
〖ظلم〗است.
گناهی که آبرو می‌برد،
〖شرابخواری〗است.
گناهی که جلوی روزی را می‌گیرد،
〖زناست.〗
گناهی که مرگ را شتاب می‌بخشد،
〖قطع رابطه با خویشان〗 است.
گناهی که مانع استجابت دعا می‌شود
و زندگی را تیره و تار می‌کند،
〖نافرمانی از پدرومادر〗است.

علل الشرایع، ج2، ص584

موضوعات: احادیث  لینک ثابت



 [ 02:03:00 ب.ظ ]





  ضرب المثل   ...

حساب به دینار، بخشش به خروار

می گویند روزی فقیری به در خانه مردی ثروتمند می‌رود تا پولی را به عنوان صدقه از او بخواهد. هنوز در خانه را نزده بود که از پشت در شنید که صاحب خانه با افراد خانواده خود بحث و درگیری دارد که چرا فلان چیز کم ارزش را دور ریختید و مال من را این طور هدر دادید؟!

مرد فقیر که این را می‌شنود قصد رفتن می‌کند و با خود می‌گوید وقتی صاحب‌خانه بر سر مال خود با اعضای خانواده‌اش این طور دعوا می‌کند، چگونه ممکن است که از مالش به فقیری ببخشد؟!

از قضا در همان زمان در خانه باز می‌شود و مرد ثروتمند از خانه بیرون می‌زند و فقیر را جلوی خانه می‌بیند. از او می‌پرسد اینجا چه می‌کند؟ مرد فقیر هم می‌گوید کمک می‌خواسته اما دیگر نمی‌خواهد و شرح ماجرا می‌کند.

مرد غنی با شنیدن حرف‌های او، لبخندی می‌زند، دست در جیب می‌کند مقداری پول به او می‌بخشد، و می گوید: حساب به دینار، بخشش به خروار.

از آن زمان این ضرب المثل را در مورد افرادی به کار می برند که حواسشان به حساب و کتابشان هست، اما در زمان مناسب هم بی حساب و کتاب مال خود را می‌بخشند.

موضوعات: ضرب المثل  لینک ثابت



 [ 02:01:00 ب.ظ ]





  کلام علما   ...

نهایت بدبختی
این نهایت بدبختی ماست که در خیابان
راه می رویم چشم در اختیار ما نباشد و ما در اختیار چشم باشیم.
یکی از خاصیتها قطعی عبادت واقعی،
تسلط انسان بر شهواتش است.

موضوعات: کلام علما  لینک ثابت



 [ 01:59:00 ب.ظ ]





  آشپزی   ...

بهترین غذا محلی استان مرکزی
نوش جان

حکیمانه ترین غذا آبگوشت با گوشت گوسفند

?بهترین نوشابه سکنجبین
?بهترین نان نان سبوس دار مثل سنگک
?بهترین روغن، روغن حیوانی، روغن زیتون

موضوعات: آشپزی  لینک ثابت



 [ 01:57:00 ب.ظ ]





  جمعه   ...

? یک سبد عشق ….
و یک دنیا آرزوی زیبا
تقدیم به شما

? ..کوثرنتی های عزیز..

? روزتون گلبارون
لحظه هاتون شاد

? جمعه‌تون عالی در کنار
? دوستان و عزیزانتون

موضوعات: مناسبتی  لینک ثابت



 [ 01:53:00 ب.ظ ]





  مهدی جان   ...

«جمعه احوال عجیبی دارد
هر کس از عشق نصیبی دارد»

«در دلم حس غریبی جاری است
و جهان منتظر بیداری است»

«جمعه، با نام تو آغاز شود
یابن یاسین همه جا ساز شود»

«جمعه یعنی غزل ناب حضور
جمعه میعاد گه سبز حضور»

«جمعه هر ثانیه اش یکسال است
جمعه از دلهره مالامال است…»

« ابر چشمان همه بارانی است
عشق در مرحله پایانی است»

«کاش این مرحله هم سر می شد
چشم ناقابل ما تر می شد»

جمعه یعنی انتظار بی کران
جمعه یعنی دور شو از دیگران

جمعه یعنی طالب مهدی شدن
جمعه یعنی ضد بد عهدی شدن

جمعه یعنی آرزوی فاطمه
جمعه یعنی گریه بی واهمه

جمعه یعنى مست و بی پروا شدن
جمعه یعنی عاشق زهرا شدن

جمعه یعنی تیغ در دست علی
جمعه یعنی هستی هست علی

جمعه یعنی با شهیدان ساختن
جمعه یعنی برقه برانداختن

جمعه یعنی با یتیمان خوب باش
جمعه یعنی ساده و محبوب باش

جمعه یعنی درد را درمان کنی
جمعه یعنی آنچه خواهی آن کنی

جمعه یعنی یک بهانه یک نفس
جمعه یعنی شاد بیرون از قفس

جمعه یعنی عید، یعنی پاک شو
همنشین انجم و افلاک شو

جمعه یعنی با خودت آسوده باش
جمعه یعنی آنچه او فرموده باش
جمعه یعنی یک ندا صاحب الزمان

اللهم صل علی محمدوآل محمد
وعجل فرجهم

موضوعات: کربلا  لینک ثابت



 [ 01:49:00 ب.ظ ]





  حدیث ناب   ...

تربیت فرزند

? امام صادق(ع) ?

سه چیزبراى فرزند بر عهده پدر است

مادرِخوب براى اوبرگزیدن،

نامِ نیک بر ؛او نهادن،

وتلاشِ فراوان درتربیتِ اونمودن.
? تحف العقول،ص322

موضوعات: احادیث  لینک ثابت



[پنجشنبه 1397-04-21] [ 05:42:00 ب.ظ ]





  آشپزی   ...

ترفند

چطوری بیسکویتها رو ترد و تازه نگه داریم؟

کافیه داخل جعبه یا پلاستیک بیسکویت ها چند حبه قند بندازید تا رطوبت رو به خودشون جذب کنند

موضوعات: آشپزی  لینک ثابت



 [ 05:38:00 ب.ظ ]





  شهید   ...

شهید سید مرتضی آوینی:

هیچکس نیست که راهی کربلا نیست،
مگر نه این است که کربلا قیامت است و ما راهیان قیامت!

ترس ما از مرگ،
همان فاصله ماست تا کربلا
و فاصله ی ما از کربلا همان دوری ما از شهادت است!

اگر کربلا میروی، دلت را ببر
و اگر باز میگردی، نیاور!

موضوعات: شهید و شهادت  لینک ثابت



 [ 05:35:00 ب.ظ ]





  شهید   ...

عروس بی حجاب در ماشین عروس

یه روز عصر که پشت موتور نشسته بود
و می رفت❗️
رسید به چراغ قرمز ?
ترمز زد و ایستاد ‼️
یه نگاه به دور و برش کرد ?
و رفت بالای موتور و فریاد زد :

الله اکبر و الله اکــــبر ..نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب
اشهد ان لا اله الا الله …

خلاصه چراغ سبز شد
و ماشینا راه افتادن و رفتن

من رفتم سراغش
بهش گفتم: چطور شد یهو ❓
حالتون خُب بود که❗️
یه نگاهی به من انداخت ? و گفت: 
“مگه متوجه نشدی ؟ 

پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود
که عروس توش بی حجاب نشسته بود
و آدمای دورش نگاهش میکردن
من دیدم تو روز روشن ☀️
جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌
به خودم گفتم چکار کنم ❓
که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه
دیدم این بهترین کاره !”
همین‼️✌️

شهید مجید زین‌الدین

موضوعات: شهید و شهادت  لینک ثابت



 [ 05:29:00 ب.ظ ]





  آیه   ...

ڪلـام نور

وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ

فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ

إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلیمٌ (بقره-115)

مشرق و مغرب براے اللَّه است ،

پس به هر طرف ڪه روے کنید ،

به سوے اللَّه روے آورده اید ،

ڪه اللَّه (به همه جا) محیط و(به هر چیز) داناست.

موضوعات: کربلا  لینک ثابت



 [ 05:22:00 ب.ظ ]





  ضرب المثل   ...

ضرب المثل بوقش را زدند

عبارت بالا که غالبا از باب طنز وتعریض و کنایه گفته می شود مراد از این است که فلانی از دار دنیا رفت.

ضمنا این عبارت، درمورد افرادی که از مشاغل حساس برکنار شده و توانایی آنان فروکش کرده نیز استفاه میشود.

در قدیم اگر مرد یا زن بیماری به هنگام شب از دار دنیا می رفت با آهنگ مخصوصی که می توان آن را به آهنگ عزا تعبیر کرد بوق می زدند تا سکنه آن آبادی آگاه شوند و صبحگاه در تشییع جنازه متوفی شرکت کنند.

پس از انجام این مراسم اگر احیانا افراد بی خبر از جریان مرگ آن شخص ، از حال و احوالش می پرسیدند مخاطب از باب طنز یا کنایه جواب می داد “بوقش را زدند” یعنی از این دنیا رفت.

این عبارت رفته رفته به صورت ضرب المثل درآمد و اکنون نه تنها در مورد اموات و مردگان به کار می رود بلکه درباره افرادی که از مشاغل حساس برکنار شده باشند نیز مورد استشهاد و تمثیل قرار می گیرد، فی المثل می گویند فلانی بوقش را زدند یعنی دیگر کاره ای نیست و از گردونه خارج شده است.

موضوعات: از هر دری, ضرب المثل  لینک ثابت



 [ 05:21:00 ب.ظ ]





  مهدی جان   ...

مهــ️ــدی جانمـــ(عج)

قنوتــ هاے نمازمـــ را با دعا براے فرجتـــ نور باران میکنمـــ

? اَلَّلهُمَّ عَجِّل لِوَلیِڪــَ الفَرَج ?

موضوعات: کربلا  لینک ثابت



 [ 05:14:00 ب.ظ ]





  یک دقیقه مطالعه   ...

یک دقیقه مطالعه

? نقاش مشهوری در حال نقاشی یک منظره کوهستانی بود.

? آن نقاشی به طور باورنکردنی زیبا بود. نقاش آنچنان غرق هیجان ناشی از نقاشی‌اش بود که ناخودآگاه در حالی که آن نقاشی را تحسین می‌کرد، چند قدم به طرف عقب رفت.

نقاش هنگام عقب رفتن، پشتش را نگاه نکرد که یک قدم به لبه پرتگاه کوه فاصله دارد.

? رهگذری متوجه شد که نقاش چه می‌کند. رهگذر می‌خواست فریاد بزند، اما ممکن بود نقاش به خاطر ترس غافلگیر شود و یک قدم به عقب برود و سقوط کند.

رهگذر به سرعت یک از قلم موهای نقاش را برداشت و روی آن نقاشی زیبا را خط خطی کرد.

? نقاش که این صحنه را دید با سرعت و عصبانیت تمام جلو آمد تا آن رهگذر را بزند.

اما رهگذر تمام جریان را که شاهدش بود برای نقاش تعریف کرد و توضیح داد که چگونه امکان داشت از کوه به پایین سقوط کند.

? براستی گاهی آینده‌مان را بسیار زیبا ترسیم می‌کنیم، اما گویا خالق هستی می‌بیند چه خطری در مقابل ماست و نقاشی زیبای ما را خراب می‌کند.

گاهی اوقات از آنچه زندگی بر سرمان آورده ناراحت می‌شویم اما یک مطلب را هرگز فراموش نکنیم:

خالق هستی همیشه بهترین‌ها را برایمان مهیا کرده است.

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 04:54:00 ب.ظ ]





  از هر دری   ...

دو چیز انسان رانابودمیکند
مشغول بودن به گذشته
مشغول شدن به دیگران
هر کس درگذشته
بماند آینده راازدست میدهد
وهرکس نگهبان رفتاردیگران باشد
آسایش وراحتی خودرااز
دست میدهد

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 04:52:00 ب.ظ ]





  حکایت   ...

حکایت
مدتی بود که عده ای از بنی اسرائیل درختی را عبادت می کردند. عابدی که در آن نزدیکی منزل داشت، روزی متوجه این موضوع شد، تبری برداشت و به طرف آن درخت رفت، تا آن را قطع کند.

? شیطان جلوی راهش را گرفت و گفت: چرا می خواهی عملی انجام دهی که برایت سودی ندارد، چرا برای کار بی فایده ای، دست از عبادت خود کشیده ای؟ پیوسته شیطان او را وسوسه کرد تا عابد را منصرف کند.

? بالاخره کار به جدال کشید. عابد و شیطان با یکدیگر گلاویز شدند و پس از مختصر کشمکشی، شیطان مغلوب شد و بر زمین افتاد.

? عابد روی سینه او نشست. شیطان گفت: مرا رها کن تا پیشنهادی بکنم؛ اگر نپسندیدی، آن گاه هر چه خواستی انجام بده!

? عابد گفت: بگو!

? شیطان گفت: تو مردی مستمندی، من روزی دو دینار برایت می آورم، تا صرف مخارج خود و دیگر مستمندان کنی، این کار برای تو از قطع نمودن درخت بهتر است. اگر موافقت کنی هر روز دو دینار از زیر بالش خود بر می داری.

? عابد پیشنهاد شیطان را پذیرفت و از تصمیم خود منصرف شد. عابد روز اول و دوم همان طور که قرار بود، دو دینار را زیر بالش خود یافت؛ ولی روز سوم هر چه جست و جو کرد، چیزی نیافت.

? عابد برای مرتبه دوم تبر را برداشت، تا درخت را قطع کند. او در بین راه دوباره با شیطان برخورد کرد. این بار نیز کار به جدال کشید؛ ولی بر عکس بار اول، عابد مغلوب شد و بر زمین افتاد. شیطان بر روی سینه اش نشست و گفت: اگر از قطع کردن درخت منصرف نشوی، هم اکنون تو را می کشم.

? عابد در خواست کرد او را رها کند و از او پرسید: چه شد که مرتبه اول، مغلوب شدی و بار دوم غالب گردیدی؟

? شیطان گفت: چون مرتبه اول برای خدا و با نیتی پاک آمدی، مرا مغلوب نمودی. ما را بر کسانی که برای خدا عملی انجام دهند، راهی نیست مرتبه دوم برای دینارها آمدی و این بود که مغلوب شدی

موضوعات: حکایت  لینک ثابت



 [ 04:49:00 ب.ظ ]





  از هر دری   ...

انسانهای ضعیف انتقام میگیرند
انسانهای قوی می بخشند
انسانهای باهوش نادیده میگیرند

خیلی ازاتفاقات رااگر نشنیده وندیده بگیری به بهترین شکل حل میشوند

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 04:46:00 ب.ظ ]





  پزشکی   ...

کم خونی و فقر آهن یکی از رایج ترین بیماریها در ایران می باشد.

آهن موجود در جگر از نوع زود جذب بوده و به سرعت جذب بدن می شود.

✔️ جگر گوساله، 3برابر گوشت قرمز آهن دارد.

موضوعات: پزشکی  لینک ثابت



 [ 04:45:00 ب.ظ ]





  کلام علما   ...

مرحوم آیت الله محمّدتقی بهجت :

? ما دعای غیر مستجاب نداریم
? یا دعا دیرتر مستجاب میشود
? یا یک بلایی از انسان دور میشود
? یا بهتر از آن را به او میدهند
? یا روز قیامت او را می آورند میگویند : این همه ثواب برای تو
میگوید:من که کاری نکردم که لایق این همه ثواب باشم
میگویند : این ثواب ها برای این است که دعا کردی و به صلاحت نبود مستجاب بشود، بجایش الان جبران کردیم
میگوید: ای کاش هیچ کدام از دعاهایم در دنیا برآورده نمی شد

موضوعات: کلام علما  لینک ثابت



 [ 04:42:00 ب.ظ ]





  پزشکی   ...

اگر محدودیت مصرف گوشت و لبنیات دارید روغن_کنجد مصرف کنید.

روغن کنجد سرشار از کلسیم و آهن بوده و برای تقویت استخوان ها مفید است.

موضوعات: پزشکی  لینک ثابت



 [ 04:40:00 ب.ظ ]





  ظهور   ...

آثار و برکات دعا کردن برای فرج

دعا کننده برای فرج حضرت مشمول برکات زیر می‌شود:

? 1 - اطاعت از امر مولایش کرده است، که فرموده‌اند: و بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است.

? 2 - این دعا سبب زیاد شدن نعمت ها می شود.

? 3 - اظهار محبت قلبی است.

? 4 - نشانه انتظار است.

? 5- زنده کردن امر ائمه اطهار علیهم السلام است.

? 6 - مایه ناراحتی شیطان لعین است.

? 7 - اداء قسمتی از حقوق آن حضرت است (که اداء حق هر صاحب حقی واجب ترین امور است.)

? 8 - تعظیم خداوند و دین خداوند است.

? 9 - حضرت صاحب الزمان علیه السلام در حق دعا کننده دعا می کند.

? 10- شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال او می شود.

? 11 - شفاعت پیامبر ان شاء الله شامل حال او می شود.

? 12 - این دعا امتثال امر الهی و طلب فضل و عنایت اوست.

? 13 - مایه استجابت دعا می شود.

? 14 - اداء اجر رسالت است.

?مکیال المکارم، جلد اول نوشته آیت الله موسوی اصفهانی"ره”

?اللهم عجل لولیک الفرج?

موضوعات: کربلا  لینک ثابت



 [ 04:37:00 ب.ظ ]





  غرور   ...

نگذارید قهرهایتان طولانی شود
نگذارید بغض‌ها طوفان شود
هر چقدر هم که صدایتان بالا رفت
اخمتان درهم شد
با حرفی، آغوشی، نگاهی
یک نقطه ‌پایان بگذارید،
ادامه دادن یعنی غرور…

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 04:34:00 ب.ظ ]





  حکایت   ...

حکایت

?جوانی پدر پیری داشت، شب اول عروسی وقتی با همسرش در اتاقی خلوت کرده بود

☘ متوجه سرفه مکرر پدرش شد ، از نزد عروس بیرون رفت و پالوده ی سیبی درست کرد و به پدر داد تا سیب تا سینه ی او نرم شود و سرفه، او را اذیت نکند

? جوان گفت وقتی پدرم خوابید از نزدش دور شدم و دیدم میل عجیبی به نمازشب پیدا کردم

? با اینکه در طول عمرم نماز شب نخوانده بودم

❄ مشغول نماز شب شدم و تاکنون که 27 سال می گذرد یک شب هم نماز شبم قضا نشده است

✔ این هم نتیجه خدمت و احترام به والدین است

پست ها را به اشتراک بگذارید ?
↶به ما بپیوندیدکانال امام جواد(ع)
باذکرصلوات بزن روی لینک عضوشو

موضوعات: حکایت  لینک ثابت



 [ 04:04:00 ب.ظ ]





  رمز موفقیت   ...

25 رمز موفّقیت در بیانات امام صادق علیه السلام

? از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمودند :

«طلبتُ الجنّة، فوجدتها فی السّخاء؛
بهشت را جست وجو نمودم. پس آن را در بخشندگی و جوانمردی یافتم.»

«و طلبتُ العافیة، فوجدتها فی العزلة؛
و تندرستی و رستگاری را جست وجو نمودم. پس آن را در گوشه گیری (مثبت و سازنده) یافتم.»

«وطلبت ثقلاً لمیزان، فوجدتها فی شهادة ان لا اله الّا الله و محمّد رسول الله؛
و سنگینی ترازوی اعمال را جست وجو نمودم. پس آن را در گواهی به یگانگی خدای تعالی و رسالت حضرت محمّد(ص) یافتم.»

«وطلبت السرعة فی الدخول الی الجنّة، فوجدتها فی العمل لله تعالی؛
سرعت در ورود به بهشت را جست وجو نمودم. پس آن را در کار خالصانه برای خدای تعالی یافتم.»

«وطلبتُ حبّ الموت، فوجه ته فی تقدیم المال لوجه الله؛
و دوست داشتن مرگ را جست وجو نمودم. پس آن را در پیش فرستادن ثروت (انفاق) برای خشنودی خدا یافتم.»

«و طلبت حلاوة العبادة، فوجدتها فی ترکال معصیة؛
و شیرینی عبادت را جست وجو نمودم.پس آن را در ترک گناه یافتم.»

«و طلبت رقّة القلب، فوجدتها فی الجوعو العطش؛
و رقّت (نرمی) قلب را جست وجو نمودم.پس آن را در گرسنگی و تشنگی (روزه) یافتم.»

«وطلبت نورالقلب، فوجدته فی التفکر و البکاء؛
و روشنی قلب را جست وجو نمودم. پس آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم.»

«وطلبت الجواز علی الصراط، فوجدته فی الصدقة؛
و (آسانی) عبور بر صراط را جست وجو نمودم. پس آن را در صدقه یافتم.»

«و طلبت نور الوجه، فوجدته فی صلاةاللیل؛
و روشنی رخسار را جست وجو نمودم. پس آن را در نماز شب یافتم.»

«و طلبت فضل الجهاد، فوجدته فی الکسب للعیال؛
و فضیلت جهاد را جست وجو نمودم. پس آن را در به دست آوردن هزینة زندگی زن و فرزند یافتم.»

«و طلبت حب الله عزّوجل، فوجدته فی بغضا هلال معاصی؛
و دوستی خدای تعالی را جست وجو کردم. پس آن را در دشمنی با گنهکاران یافتم»

«و طلبت الرئاسة، فوجدتها فی النصیحة لعبادالله؛
و سروری و بزرگی را جست وجو نمودم. پس آن را در خیرخواهی برای بندگان خدا یافتم.»

«و طلبت فراغ القلب، فوجدته فی قلة المال؛
و آسایش قلب را جست وجو نمودم. پس آن را در کمی ثروت یافتم.»

«و طلبت عزائم الامور، فوجدتها فی الصبر؛
و کارهای پر ارزش را جست وجو نمودم. پس آن را در شکیبایی یافتم.»

«و طلبت الشرف، فوجدته فی العلم؛
و بلندی قدر و حسب را جست وجو نمودم. پس آن را در دانش یافتم.»

«و طلبت العبادة فوجدتها فی الورع؛
و عبادت را جست وجو نمودم. پس آن را در پرهیزکاری یافتم.»

«و طلبت الراحة، فوجوتها فی الزهد؛
و آسایش را جست وجو نمودم. پس آن را در پارسایی یافتم.»

«و طلبت الرفعة، فوجدتها فی التواضع؛
برتری و بزرگواری را جست وجو نمودم. پس آن را در فروتنی یافتم.»

«و طلبت العزّ، فوجدته فی الصدّق؛
و عزّت (ارجمندی) را جست وجو نمودم. پس آن را در راستی و درستی یافتم.»

«و طلبت الذلة، فوجدتها فی الصوم؛
و نرمی و فروتنی را جست وجو نمودم. پس آن را در روزه یافتم.»

«و طلبت الغنی، فوجدته فی القناعة؛
وتوانگری را جست وجو نمودم. پس آن را در قناعت یافتم.»

«و طلبت الانس، فوجدته فی قرائة القرآن:
و آرامش و همدمی را جست وجو نمودم. پس آن را در خواندن قرآن یافتم.»

«و طلبت صحبة النّاس، فوجدتها فی حسن الخلق؛
و همراهی و گفت وگوی با مردم را جست وجو نمودم. پس آن را در خوش خویی یافتم.»

«و طلبت رضی الله، فوجدته فی برّ الوالدین؛
و خشنودی خدای تعالی را جست وجو نمودم. پس آن را در نیکی به پدر و مادر یافتم.»

? منبع : مستدرک الوسائل، ج 12، ص 173-174، ح 13810

موضوعات: احادیث  لینک ثابت



 [ 07:47:00 ق.ظ ]





  خدا   ...

? بسم الله الرحمن الرحیم ?

با نام خدایی
که همین نزدیکیهاست
خدایی که در تارو پود ماست
خدایی که عشق را به ما هدیه داد،
و عاشقی را
درسفره دل ما جای داد
سلام روز همگی بخیر

موضوعات: خدا  لینک ثابت



 [ 07:43:00 ق.ظ ]





  تلنگر   ...

تلنگر

? از کسی پرسیدند:
کدامین “خصلت”
از “خدای”
خود را “دوست” داری؟!
“گفت":
همین” بس” که میدانم
او میتواند
“مچم” را بگیرد
ولی “دستم” را میگرد ?

موضوعات: خدا  لینک ثابت



 [ 07:43:00 ق.ظ ]





  روز به خیر   ...

سلام مهربانان
روز چهارشنبه تون
سرشار از زیبایی

امروز
با سپردن همـه چیز
به دستان گرم خـدا
خـودت را برای
روزی بهتر آماده کن
آنوقت
زیباتر از همیشه
نفس می کشی
زیباتر از همیشه می بینی

موضوعات: مناسبتی  لینک ثابت



[چهارشنبه 1397-04-20] [ 05:00:00 ب.ظ ]





  ظهور   ...

? ظـهور امـام زمـان “عـج"یــکی از راهــهای نـجـات بـشـریت نـیـست…

? ظــهور"""""""تــنــهــا"""""""راه نــجات بـشریـت اسـت…

? اللهم عـجل لـولیـک الـفـرج ?

موضوعات: کربلا  لینک ثابت



 [ 03:58:00 ب.ظ ]





  امام زمان   ...

ایستگاه تفڪر

? چـہ روزگـار عجیبـی اسـت…
دارد بـی تـو می‌گـذرد ?

⁉ ڪﺪﺍﻡ ﯾڪ ﺍﺯ ﻣـﺎ ﺗﺄﺧﯿـﺮ ﺩﺭ ظہوﺭ ﺍﻣـﺎﻡ ﺭﺍ ﺟـﺪّے ﮔـﺮفتہ‌ﺍﯾـﻢ؟

⁉ ﺩﻭﺭے ﺍﺯ ﺍﻣـﺎﻡ ﭼـہ ﺗﻌـﺪﺍﺩ ﺍﺯ ﺷﯿﻌﯿـﺎڹ ﺭﺍ ﺩﺭﺩﻣﻨـﺪ ﻭ ﺩڸ‌ﻧﮕـﺮﺍڹ ﺳﺎﺧﺘـہ ﺍﺳـﺖ؟

⁉ ﺑـہ ﺭﺍﺳﺘـی ﺍﻣـﺎﻡ ﻋﺼـﺮ ﺩﺭ ڪﺠـﺎے ﺯﻧـﺪگی ﻣـﺎ ﻗـﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ؟

? ﻣﺘـﺄﺳﻔﻢ ڪہ ﺑﮕﻮﯾـﻢ ﺣﺘـﯽ ﺩﺭ ﺣﺎﺷﯿـہ ﺯﻧـﺪگی ﺑﺮﺧـی ﺍﺯ ﻣـﺎ ﻧﯿـﺰ ﺣﻀـﻮﺭ ﺁﻗـﺎ ﻟﻤـﺲ ﻧمی‌ﺷـﻮﺩ.

? بیـایید هـر یڪ از مـا ڪہ تـاڪنـوڹ غافـڸ بـوده‌ایم از همیـڹ الاڹ، از همیـڹ لحظـہ آغـاز ڪنیـم…

✅ نخستیـڹ گـام هـم طلـب عفـو از گـذشتـہ‌هاے آڪنـده از بـی‌مہـرے نسبـت بـہ امـام اسـت…

?اللّہـم اغفـرلـی ڪڸ ذنـب أذنبـتہ?

? دوستـاڹ امـام زمانمـوڹ خیلی تنہـاست❗️

موضوعات: کربلا  لینک ثابت



 [ 03:51:00 ب.ظ ]





  مادر   ...

تربیت فرزند به وسیله‌ی مادر،
مثل تربیت در کلاس درس نیست؛

با رفتار است،
با گفتار است،
با عاطفه است،
با نوازش است،
با لالایی خواندن است؛
با زندگی کردن است.
پیشاپیش روزتون مبارک مامانای آینده

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 03:49:00 ب.ظ ]





  برای صبحانه   ...

فینگرفود صبحانه

?پنیر سبزیجات
?نان تست
?خیار
?جعفری

1531307030k_pic_c47d6ff7-dd66-439d-98f3-a5fb8fc11a4b.jpg

موضوعات: کربلا  لینک ثابت



 [ 03:36:00 ب.ظ ]





  صبحانه   ...

فینگرفود صبحانه

? پنیر سبزیجات
? نان تست
? خیار
? جعفری

موضوعات: آشپزی  لینک ثابت



 [ 03:34:00 ب.ظ ]





  خدا   ...

دلبر همہ چیز تمامه

خـ️ـدا، دلبــرِ هزار چہره است

و با هزاراڹ چہره دور و برت جلوه ڪرده❗️

? بہ هر جا ڪہ نگاه می‌ڪنی

داری جلوه ای از خدا رو می‌بینی!

تمریڹ ڪڹ،
چہره های خدا رو تشخیص بدی

موضوعات: خدا  لینک ثابت



 [ 03:26:00 ب.ظ ]





  حدیث نور   ...

جہاد با نفس

امام جعفـر صادق (علیہ السلام):

? نَفْست را بہ خاطر خودت بہ زحمت و مشقّت بیانداز

زیرا اگر چنیڹ نڪنی دیگرے خودش را براے تو بہ زحمت نمی‌افڪند.

? جہاد با نفس/تألیـف شیخ حرعاملی (ره)

موضوعات: احادیث  لینک ثابت



 [ 03:23:00 ب.ظ ]





  زندگی سگی   ...

زندگی سگی
لیبرالیسم به شما یاد میدهد برای سگ مجلس ختم برگزار کنی ،سنگ یادبود بگذاری، جنش تولد بگیری ، در سال چند هزار تن غذای سگ و گربه وارد کنی و در مقابل ضعیفان جامعه خودت و کشتار مظلومان جهان راحت بگویی “به من چه". و حالا در جدید ترین نمونه یک سگ را هم ردیف دختر خود بدانی و نگران آینده اش،مشکل دقیقا از جایی شروع شد که فقرا روی خاک خوابیدند و سگ ها در جاهای گرم و نرم

موضوعات: کربلا  لینک ثابت



 [ 03:20:00 ب.ظ ]





  جوان عاشق   ...

داستان جوان عاشق

جوانی گمنام عاشق دختر پادشاهی شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمی یافت. مردی زیرک از ندیمان پادشاه که دلباختگی او را دید و جوانی ساده و خوش قلبش یافت، به او گفت پادشاه، اهل معرفت است، اگر احساس کند که تو بنده ای ازبندگان خدا هستی، خودش به سراغ تو خواهد آمد.

جوان به امید رسیدن به معشوق، گوشه گیری پیشه کرد و به عبادت و نیایش مشغول شد، به طوری که اندک اندک مجذوب پرستش گردید و آثار اخلاص در او تجلی یافت.

روزی گذر پادشاه برمکان او افتاد، احوال وی راجویا شد و دانست که جوان، بنده ای با اخلاص از بندگان خداست. در همان جا از وی خواست که به خواستگاری دخترش بیاید و او را خواستگاری کند.

جوان فرصتی برای فکر کردن طلبید و پادشاه به او مهلت داد. همین که پادشاه از آن مکان دور شد، جوان وسایل خود را جمع کرد و به مکانی نامعلوم رفت. ندیم پادشاه از رفتار جوان تعجب کرد و به جست و جوی جوان پرداخت تا علت این تصمیم را بداند.

بعد از مدتها جستجو او را یافت. گفت: تو در شوق رسیدن به دختر پادشاه آن گونه بی قرار بودی، چرا وقتی پادشاه به سراغ تو آمد و ازدواج با دخترش را از تو خواست، از آن فرار کردی؟

جوان گفت: «اگر آن بندگی دروغین که بخاطر رسیدن به معشوق بود، پادشاهی را به در خانه ام آورد، چرا قدم در بندگی راستین نگذارم تا پادشاه جهان را در خانه ی خویش نبینم؟»

موضوعات: جهت منبر, اخلاقی, تربیتی, از هر دری  لینک ثابت



 [ 03:15:00 ب.ظ ]





  مادر   ...

داستان دسته گلی برای مادر

ﻣﺮﺩﯼ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ. ﺍﻭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻠﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﭘﺴﺖ ﺷﻮﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ، ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺩﺭﺏ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ.

ﻣﺮﺩ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻮﺏ ﭼﺮﺍ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟ ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻔﺖ: ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﯾﮏ ﺷﺎﺧﻪ ﮔﻞ ﺑﺨﺮﻡ ﻭﻟﯽ ﭘﻮﻟﻢ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ. ﻣﺮﺩ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﯿﺎ، ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﯾﮏ ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻞ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﻣﯿﺨﺮﻡ ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪﻣﺎﺩﺭﺕ ﺑﺪﻫﯽ.

ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ. ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻞ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺶ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺣﺎﮐﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﻭ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﺑﺮ ﻟﺐ ﺩﺍﺷﺖ. ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻔﺖ: ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ؟ ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ، ﺗﺎ ﻗﺒﺮ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍﻫﯽ ﻧﯿﺴﺖ !

ﻣﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﮕﻮﯾﺪ،
ﺑﻐﺾ ﮔﻠﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﻟﺶ ﺷﮑﺴﺖ.
ﻃﺎﻗﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩ، ﺑﻪ ﮔﻞ ﻓﺮوشى برگشت، ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻞ ﺭﺍ ﭘﺲ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ 200 ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺪﻫﺪ !

ﺷﮑﺴﭙﯿﺮ چه زیبا گفت: ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺗﺎﺝ ﮔﻞ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮔﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺎﺑﻮﺗﻢ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯼ، ﺷﺎﺧﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﯿﺎﻭﺭ…

موضوعات: جهت منبر, اخلاقی, تربیتی, از هر دری  لینک ثابت



 [ 03:13:00 ب.ظ ]





  رفع شبهه   ...

حکایت رفع شبهه توسط وصی خدا

✨پس از درگذشت پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه وآله یک نفر یهودى پیش ابوبکر آمد و گفت : پرسشهایى دارم که جز پیامبر و یا وصىّ او نمى‌داند .

✨ ابوبکر : هرچه مىخواهى ، بپرس .

✨مرد یهودى : آن چیست که خدا ندارد؟ آن چیست که نزد خدا نیست ؟ و آن چیست که خدا نمى‌داند ؟

✨ابوبکر ، عصبانى شد و به وى گفت : «این سؤالهاى مردمِ بى‌دین است» و تصمیم به کشتن او را گرفت . سایر مسلمانان حاضر نیز کیفر آن مرد را کشتن مى‌دانستند .

✨ابن‌عباس که در آنجا حاضر بود گفت:درباره این مرد، بى انصافى کردند.

✨ ابوبکر : نشنیدى که الآن چه گفت ؟

✨ ابن عبّاس : اگر مى‌توانید ، جوابش را بدهید، وگرنه ببَریدش پیش على، که به او پاسخ مى‌دهد؛ چون من از پیامبر شنیدم که به على بن ابى طالب مى‌فرمود :
«خدایا! دلش را هدایت کن و زبانش را استوار بدار » .

✨ ابوبکر و سایر حاضران از جا بلند شدند و پیش على علیه السلام آمدند .

✨ ابوبکر : یا ابا الحسن! این یهودى از من ، مانند زنادقه و بى‌دینها سؤال مى‌کند .

✨امام علی علیه السلام رو به یهودى کرد و فرمود : چه مى‌گویى ؟

✨ مرد یهودى : من سؤالهایى دارم که جز پیامبر یا وصىّ او پاسخش را نمى‌داند .

✨ امام علیه السلام : مسائل خود را مطرح کن .
مرد یهودى ، همان مسائل را تکرار کرد .

✨ امام علیه السلام : اما آنچه خدا نمى‌داند، همان چیزى است که شما یهودى‌ها مى‌گویید : «عزیز، پسر خداست». خدا نمیداند که فرزند دارد.
و اما آنچه نزد خدا نیست، ستم به بندگان است که نزد او نیست .
و اما آنچه خدا ندارد، همتاست، که او بى همتاست .

✨ مرد یهودى با شنیدن این سخن، شهادتین را بر زبان جارى کرد و مسلمان شد و ابوبکر و حاضران ، على علیه السلام را «برطرف کننده اندوه» ، لقب دادند .

موضوعات: فضائل حضرت علی (علیه السلام), شبهات  لینک ثابت



 [ 03:02:00 ب.ظ ]





  سیاستهای زنانه   ...

آنچه باید خانم ها بدانند
سیاستهای زنانه

وقتی یه دل سیر با شوهرت حرف زدی میتونی بعدش ازش تشکرکنی!
مثلا بگی “ممنونم که گوش دادی”
“حالم خیلی بهتر شد” “ممنونم که کمکم کردی! و گذاشتی حرفم رو بزنم!”
تا مرد دفعه بعد نیز بخاطر موثر بودنش گوش خوبی برایت باشد!

موضوعات: همسرانه  لینک ثابت



 [ 02:58:00 ب.ظ ]





  نمیدانم   ...

از پاسخ «نمی دانم» هرگز خجالت نکشید.

در حدیثی از امام علی (ع) آمده است: «و لا یستحیی احدکم اذا سئل عما لا یعلم أن یقول: لا اعلم: اگر از شما سؤالی پرسیده شد که جوابش را ندانستید، هیچ کدامتان از گفتن «نمی دانم» شرم نکند.»
بی گمان ما در همه زمینه ها و مسائل نمی توانیم پاسخگو باشیم. باید به دیگران بیاموزیم که دانش. بسیار گسترده و بی کران است و هر انسانی، تنها به بخشی از گنج علم و دانش دسترسی دارد. در عین حال باید آنان را مطمئن کنیم که برای هر سؤالی ، جوابی روشن و آماده وجود دارد که نزد متخصصان آن موضوع است.

گفتن «نمی دانم» نه تنها جایگاه علمی شما را نزد دیگران پایین نمی آورد؛ بلکه اگر با رعایت دیگر بایسته های پاسخ گویی همراه باشد، باعث می شود که آنان شما را فردی فکور و فرهیخته بدانند و تواضع و فروتنی را از شما بیاموزند.

? از حضرت صادق (ع) روایت است که: «ان من اجاب فی کل ما یسأل عنه لمجنون؛ کسی که در باره هر چه از او می پرسند جواب می دهد، دیوانه است.» شک نکنید که پرسشگر نیز به مرور زمان خواهد دانست که گفتن «نمی دانم» ناشی از عقل و درایت شماست و هرگز آن را دلیلی بر ضعف اطلاعات شما نخواهد شمرد. چنانچه امیرمؤمنان (ع) فرمود: «قول لا اعلم نصف العلم؛ این که بگویی نمی دانی نیمی از دانش است.»

موضوعات: احادیث, از هر دری  لینک ثابت



 [ 02:55:00 ب.ظ ]





  الهی به امید تو   ...

❁﷽❁
الهی به امیدتو

? خدای مهربانم روزمان را
☘ باعشق توآغازمیکنیم
? بخشندگی ازتوست
☘ عشق دروجودتوست
? عشق وبخشندگی را
☘ به مابیاموزتا
? مهربان باشیم

موضوعات: خدا  لینک ثابت



 [ 02:49:00 ب.ظ ]





  حکایت   ...

حکایت ملانصرالدین

در نزدیکی ده ملا مکان مرتفعی بود که شبها باد می آمد و فوق العاده سرد میشد.دوستان ملا گفتند:
 ملا اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی ,ما یک سور به تو می دهیم و گرنه توباید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی.
 ملا قبول کرد,شب در آنجا رفت وتا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که آمد گفت:
 من برنده… شدم و باید به من سور دهید.گفتند:
 ملا از هیچ آتشی استفاده نکردی؟ملا گفت:
 نه ,فقط در یکی از دهات اطراف یک پنجره روشن بود و معلوم بود شمعی در آنجا روشن است.دوستان گفتند:
 همان آتش تورا گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی.
 ملا قبول کردو گفت:
 فلان روز ناهار به منزل ما بیایید.دوستان یکی یکی آمدند,اما نشانی از ناهار نبود گفتند ملا ,انگار نهاری در کار نیست.ملا گفت:
 چرا ولی هنوز آماده نشده,دو سه ساعت دیگه هم گذشت باز ناهار حاضر نبود.ملا گفت:آب هنوز جوش نیامده که برنج را درونش بریزم. دوستان به آشپزخانه رفتند ببیننند چگونه آب به جوش نمی آید.دیدند ملا یک دیگ بزرگ به طاق آویزان کرده دو متر پایین تر یک شمع کوچک زیر دیگ نهاده.گفتند:
 ملا این شمع کوچک نمی تواند از فاصله دو متری دیگ به این بزرگی را گرم کند .ملا گقت:
 چطور از فاصله چند کیلومتری می توانست مرا روی تپه گرم کند؟شما بنشینید تا آب جوش بیاید و غذا آماده شود.
 نکته:با همان متری که دیگران را اندازه گیری میکنید اندازه گیری می شوید.

موضوعات: حکایت  لینک ثابت



 [ 11:05:00 ق.ظ ]





  بهشت   ...

اولین کسی که وارد بهشت می‌شود!!

•{… أَوَّلُ مَنْ یدْخُلُ الْجَنَّةَ…}•

…امام علے ‌علیه السلام اولین کسے
است که وارد بهشت می‌شود.

…حضرت فرمود: رسول خداصلے الله علیه
وآله به من فرمود:

…تو اولین داخل شونده بهشت هستے.

…گفتم: یعنے قبل از شما وارد بهشت
مےشوم؟

…فرمود: آرے؛ چون تو پرچمدار و صاحب لواے من هستے.

…تو هم در دنیا و هم در
آخرت پرچمدار من هستے، و پرچمدار نیز
جلوتر حرکت می‌کند.

…من آن روزے را
مے‌بینم که تو وارد بهشت شده‌اے و لواے
حمد نیز، در دست توست و همه در زیر
آن هستند.
بحارالانوار، ج 39، ص 217

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



[سه شنبه 1397-04-19] [ 07:58:00 ب.ظ ]





  کلام علما   ...

آیت الله بهجت(ره):
♦️تکان میخوری بگو یا صاحب الزمان
♦️می نشینی بگو یا صاحب الزمان
♦️برمیخیزی بگو یا صاحب الزمان
✨ صبح که از خواب بیدار میشوی مؤدب بایست و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و بگو آقا جان دستم به دامانت خودت یاری ام کن؛

✨ شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو “السلام علیک یا صاحب الزمان” بعد بخواب.
? شب و روزت را به یاد محبوب سر کن که اگر اینطور شد, شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد.
? دیگر نمیتوانی گناه کنی، دیگر تمام وقت بیمه امام زمانی…
? و خود امیرالمؤمنین(ع) فرموده است:
? که در حیرت دوران غیبت فقط کسانی بر دین خود ثابت قدم می مانند که با روح یقین مُباشر و با مولا و صاحب خود مأنوس باشن.

موضوعات: کلام علما  لینک ثابت



 [ 07:55:00 ب.ظ ]





  کلام گهربار   ...

فریب عبادت زیاد بعضی ها را نخورید

امام علی علیه السلام به “کمیل بن زیاد” فرمود:
ای کمیل!

شیفته کسانی که نماز طولانی می خوانند و مدام روزه می گیرند و صدقه می دهند
و گمان می کنند که آدمهای موفقی هستند، مباش و فریب آنها را نخور.

زیرا ممکن است که به این عبادات “عادت” کرده باشند
یا بخواهند عمداً مردم را فریب دهند.

ای کمیل!
شیطان وقتی قومی را دعوت به گناهانی مثل ، شراب خواری، ریا و آنچه شبیه این گناهان است می نماید
عبادات زیاد را با طول رکوع و سجود و خضوع و خشوع پیش آنان محبوب می گرداند.

وقتی خوب آنها را به دام انداخت
آنگاه آنان را دعوت به ولایت و دوستی پیشوایان ظلم و ستم می نماید.
بحارالانوار ، جلد 81 ، صفحه 229

موضوعات: سخنان گهر بار حضرت علی (علیه السلام), در محضر معصوم(ع)  لینک ثابت



 [ 07:50:00 ب.ظ ]





  تفسیر   ...

رَبَّنا امَنّا بِما اَنْزَلَْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ
✨فَاکْتُبنا مَعَ الشّاهِدینَ

پروردگار
✨ما به تو و آنچه بر پیغمبرت فرستادی ایمان آوردیم
✨و از رسول تو پیروی کردیم نام ما را از
✨شهادت دهندگان به توحید و نبوت قرار ده

? سوره مبارکه آل عمران

موضوعات: نکته ای از قرآن  لینک ثابت



 [ 07:47:00 ب.ظ ]





  دلنوشته   ...

خدا کند که مرا با خدا کنی آقا
ز قید و‌بند و معاصی جدا کنی آقا
دعای ما به در بسته می‌خورد ای کاش
خودت برای ظهورت دعا کنی آقا

اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات: کربلا  لینک ثابت



 [ 07:41:00 ب.ظ ]





  روانشناسی   ...

علاقمندان به زندگی شیرین بخوانند

هیچ وقت ودرهیچ شرایطی به همسرتون نگید؛ اشتباه کردم باتوازدواج کردم…!

حتی اگربه شدت ازدستش عصبانی بودید. این حرف اتفاقات خیلی منفی رو درپی میاره.

موضوعات: همسرانه  لینک ثابت



 [ 07:37:00 ب.ظ ]





  کلام گهربار   ...

? پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:

? هر که دل از دنیا بر کند،
? خداوند متعال او را دانش مى آموزد،
? بى آن که از کسى بیاموزد،
? و هدایتش مى کند،
? بى آن که کسى به هدایت او بپردازد،
? و او را بصیرت مى بخشد
? و کوردلى را از او مى زداید.

تحف العقول

موضوعات: احادیث  لینک ثابت



 [ 07:32:00 ب.ظ ]





  قرآن   ...

سوره ی مبارکه ی بقره ، آیه 81

مَن کَسَبَ سَیِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﮔﻨﺎﻩ ﺷﺪﻧﺪ ﻭﺁﺛﺎﺭ ﮔﻨﺎﻩ ، ﺳﺮﺍﺳﺮ ﻭﺟﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ ، ﺁﻧﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺁﺗﺸﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﺪ .

موضوعات: تفسیر آیه , از هر دری  لینک ثابت



 [ 07:27:00 ب.ظ ]





  نماز سه شنبه   ...

نماز سه شنبه

? هرکس نمــازسه‌شنبه را
بخواندبرایش هزاران شهرازطلا
دربهشت بسازند↯
دورکعت؛
درهر رکعت بعدازحمدیک بارسوره
تین توحیدفلق ناس

موضوعات: مناسبتی  لینک ثابت



 [ 07:25:00 ب.ظ ]





  شکلات   ...

به کودکان شکلات ندهید !

عوارض جبران ناپذیر مصرف شکلات
بیماری قلبی
افسردگی
کوتاهی قد
لکنت زبان
بی اشتهایی

موضوعات: پزشکی, خوراکی ها و نوشیدنی ها  لینک ثابت



 [ 07:20:00 ب.ظ ]





  روایت   ...

روایت یک نفر از حضور فرزند رهبر انقلاب در یک رستوران کاملا ساده:

” فرزند رهبر انقلاب توی رستوران شاه عبدالعظیم که یه جای خیلی ساده ست ، پسرشون توی صف نوبت غذا بود به همراه همسر و بچه هاشون وغذای ساده بدون مخلفات گرفتن ، رستورانش هم پولیه ، همین قدرساده

نکته:هدف از انتشار این عکس فقط این است که فردا روزی نگویند فرزند رهبر انقلاب ثروت آنچنانی دارد و سفر روزانه اش به لندن ترک نمی شود

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 07:18:00 ب.ظ ]





  طنز   ...

یه نفرﺗﻮ ﺑﺎﻧﮏ ﺻﺪ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﻣﻴﺸﻪ !!! ﺭﺋﻴﺲ
ﺑﺎﻧﮏ ﻣﻴﮕﻪ ﮐﻰ ﻣﻴﺘﻮﻧﻪ ﺑﺮﻩ ﺑﻬﺶ ﻳﺠﻮﺭﻯ ﺧﺒﺮ ﺑﺪﻩ
ﺗﺎ ﺳﮑﺘﻪ ﻧﮑﻨﻪ؟؟

حیف نون ﻣﻴﮕﻪ من ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ …… حیف نونﻣﻴﺮﻩ
ﺩﺭﺧﻮﻧﻪ ﻯ طرف: ﻣﻴﮕﻪ ﺍﮔﻪ ﺻﺪﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﺗﻮ ﺑﺎﻧﮏ
ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺑﺸﯽ ﭼﮑﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟

طرف ﻣﻴﮕﻪ : ﻳﻪ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ
ﻣﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ

حیف نون ﺳﮑﺘﻪ میکنه ? ?

موضوعات: طنز  لینک ثابت



 [ 07:12:00 ب.ظ ]





  روانشناسی   ...

? زن و شـوهر هنرمنـد!!! ?
علاقمند ان به زندگی شیربن مطالعه کنند
یک خانم هنرمند می‌داند که وقتی همسر محترمش خسته به خانه آمد و گفت که مثلا چقدر هوا گرمه؛ اینجا وقت این نیست که به او بگوید: صدبار گفتم که کولر رو سرویس کن، حقته که گرمت بشه و فلان…

او با شوهرش همدردی و همراهی می‌کند و می‌گوید: عزیزم تا یه دوش بگیری منم یک شربت خنک برات درست می‌کنم و…

یک آقای هنرمند می‌داند که همسر محترمش هم از صبح مشغول خانه‌داری و بچه‌داری بوده و حسابی خسته است.

پس هنگام ورود به منزل علی‌رغم اینکه خودش هم خسته است، با چهره‌ای بشاش و بانشاط با همسر و فرزندان احوالپرسی می‌کند و به آنها انرژی_مثبت می‌دهد؛ او با این کارش خستگی همسرش را رفع می کند…

موضوعات: همسرانه  لینک ثابت



 [ 07:09:00 ب.ظ ]





  محبت خدا   ...

روزی شخصی با دوستش داشت درد دل میکرد و می گفت :
کار خدا را میبینی ! فلان کار مرا درست نمیکند و فلان چیز را به من نمی دهد…!

اما به بعضی ها خیلی چیزها را می دهد که من آرزویش را دارم!!!

در همین هنگام، پسر این شخص آمد و به پدرش گفت :

بابا! برام موتور میخری ؟

این شخص به پسرش گفت :

صبر کن ! صبر کن تا بزرگ شوی ! گواهینامه بگیری ! اونوقت قول میدم برات بگیرم، تو الان کوچکی و برات زوده، یک موقع تصادف میکنی و به کسی میزنی و گواهینامه هم نداری و…..!!

بالاخره برات خیلی خطر داره !

پسرش با ناراحتی رفت !!!!!

دوستش رو به این شخص کرد و گفت :
تو چرا برای فرزندت موتور نمی خری ؟

آن شخص گفت : من که دشمنش نیستم و دوستش دارم و بچمه و به موقع براش میخرم .!

دوستش گفت : پس خداوند که دانای جهان است، با تو رفتاری میکند که تو با بچه ات میکنی ؛ زیرا تو را دوست دارد..

پس صبر کن !!! و اگر فرزند تو برایت مهم نباشد و در کودکی برایش موتور را فراهم می کردی، اما میدانی که خطرات در کمینش است، ولی او نمی داند و باز به دوستانش حسادت میکند که :

پدر ! چرا بچه فلانی موتور دارد و من ندارم!!!

موضوعات: جهت منبر, اخلاقی, تربیتی, خدا  لینک ثابت



 [ 06:59:00 ب.ظ ]





  دلشوره   ...

شیطاڹ شناسی

❌ دلشوره…
نمی‌گذارد شما در زندگی، احساس آرامش ڪنید⚠

دلشوره تلقیـڹ شیطاڹ است تا تو را از آغوش خدا جدا ڪند

چطــورے، بعضی‌ها، اصلا دلشـوره ندارنـد و همیـشہ، آرام و شادنـد❗️

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 06:49:00 ب.ظ ]





  محبت الهی   ...

رنج یا موهبت

ﺁﻫﻨﮕﺮﯼ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺭﻧﺠﻬﺎﯼ ﻣﺘﻌﺪﺩ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺍﺵ ﻋﻤﯿﻘﺎ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻋﺸﻖ ﻣﯽ ﻭﺭﺯﯾﺪ. ﺭﻭﺯﺭﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﮐﻪ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺗﻮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﻧﺞ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻧﺼﯿﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ؟

ﺁﻫﻨﮕﺮ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺯﯾﺮ آﻭﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺁﻫﻨﯽ ﺑﺴﺎﺯﻡ، ﯾﮏ ﺗﮑﻪ ﺁﻫﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻮﺭﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ. ﺳﭙﺲ ﺁﻧﺮﺍ ﺭﻭﯼ ﺳﻨﺪﺍﻥ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﻣﯽ ﮐﻮﺑﻢ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺩﻟﺨﻮﺍﻩ ﺩﺭﺁﯾﺪ.ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﻟﺨﻮﺍﻫﻢ ﺩﺭﺁﻣﺪ، ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﻣﻔﯿﺪﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ، ﺍﮔﺮ ﻧﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻡ.

ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻮضوﻉ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺧﺪﺍ ﺩﻋﺎ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﯾﺎ ، ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﮐﻮﺭﻩ ﻫﺎﯼ ﺭﻧﺞ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻩ، ﺍﻣﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻧﮕﺬﺍﺭ…

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 06:47:00 ب.ظ ]





  داستانک   ...

دلبستگی به مال دنیا
داستان عالم و شیطان
نشکن‌ نمیگم

یکی ازعلمای ربانی نقل می کرد: درایام طلبگی دوستی داشتم که ساعتی داشت وبسیارآن رادوست می داشت، همواره در یاد آن بود که گم نشود و آسیبی به آن نرسد، اوبیمارشد وبراثربیماری آنچنان حالش بد شدکه حالت احتضار و جان دادن پیداکرد، دراین میان یکی ازعلماء در آنجا حاضربود و او را تلقین می داد و می گفت: بگولااله الاالله.

اودرجواب می گفت: نشکن نمی گویم: ماتعجب کردیم که چرابه جای ذکرخدا، می گوید: نشکن نمی گویم، همچنان این معمابرای مابدون حل ماند، تااینکه حال آن دوست بیمارم اندکی خوب شدومن ازاو پرسیدم، این چه حالی بودکه پیداکردی، مامی گفتیم بگولا اله الاالله، تودرجواب می گفتی: نشکن نمی گویم.

اوگفت: اول آن ساعت رابیاوریدتابشکنم، آن را آوردندوشکست، سپس گفت من دلبستگی خاصی به این ساعت داشتم، هنگام احتضارشمامی گفتیدبگو لااله الاالله، شیطان را دیدم که همان ساعت رادریک دست خودگرفته، وبادست دیگرچکشی بالای آن ساعت نگه داشته ومی گوید: اگربگوئی لااله الاالله، این ساعت رامی شکنم، من هم به خاطرعلاقه وافری که به ساعت داشتم می گفتم: ساعت رانشکن، من لااله الا الله نمی گویم

موضوعات: جهت منبر, اخلاقی, تربیتی, داستانک  لینک ثابت



 [ 06:41:00 ب.ظ ]





  محبت   ...

محبت

لقمان حکیم گفت: من سیصد سال با داروهای مختلف، مردم را مداوا کردم؛ و در این مدت طولانی به این نتیجه رسیدم؛ که هیچ دارویی بهتر از “محبت” نیست !

کسی از او پرسید: و اگر این دارو هم اثر نکرد چی؟ لقمان حکیم لبخندی زد و گفت؛ “مقدار دارو را افزایش بده !! “

موضوعات: کلام علما  لینک ثابت



 [ 06:32:00 ب.ظ ]





  کوکوی سبزی   ...

تزئین کوکو سبزی
کوکوی سبزی از غذا های مغذی و کم هزینه اگه تزئینش کنی شیک ترین غذا میشه امتحان کنید بچه ها دیگه به اسم کوکوی سبزی به اون نگاه نمیکنن

موضوعات: آشپزی  لینک ثابت



 [ 06:30:00 ب.ظ ]





  متفرقه   ...

? ورزش برای خدا ?

پسر خوش‌هیکلی که نذاشت دخترا درموردش حرف بزنن!!
.

موضوعات: اجتماعی حجاب, از هر دری  لینک ثابت



 [ 06:17:00 ب.ظ ]





  بحث و گفتگو   ...

گفتگوی یه خانم محجبه با یک خانم بیحجاب
بحثمون شد؛
خیلی پرادعا و بی‌خیال گفت: ببین خانم محترم! ما بی‌حجابا کاری به کار شما باحجابا نداریم؛ شمام حق ندارید کاری به کار ما داشته باشید…

گفتم: هه!! شماها کاری به کار ما ندارید؟؟
کیا به ما میگن امل؟
کیا به ما میگن متحجر؟
کیا به ما میگن عقب‌مونده؟
کیا به ما تهمت بی‌عفتی زیر چادر میزنن؟
کیا با آرایش و عشوه خودشونو جلوی استادای دانشگاه لوس میکنن و بدون اینکه لیاقتشو داشته باشن 30تا 40تا واحد پاس میکنن؟؟
کیا دل شوهرای مردمو نسبت به زناشون سرد میکنن؟؟
کیا سطح توقع جوونا رو تو ملاک زیبایی برای ازدواج بالا بردن و دخترای معمولی رو خونه‌نشین کردن؟؟
کیا به پسرای بدبخت چشمک میزنن؟
کـــــیا مقصر این وضعیتن…ها؟؟
کی غیر از شما…؟؟

جمله آخرمو با صدای بلند گفتم؛
اما یهو بغض گلومو فشرد

اونم دستشو کشید که از تو دستم دربیاره ولی به هر زوری بود اجازه ندادم.

به سختی گفتم: اینا باعث میشه زندگی خودتم تلخ بشه… نکن… حیفی دختر!

دستشو رها کردم و رفت سر خیابون؛ برای اولین ماشینی که دست بلند کرد جلوی پاش زد رو ترمز و با لبخند و یک نگاه هیز سوارش کرد و …

اشکام ریخت
نه برای همه ظلمهایی که امثال اون به ما باحجابا کردن!
برای اون بلای بزرگی که اینا دارن سر ایران و ایرانی میارن…

موضوعات: اجتماعی حجاب  لینک ثابت



 [ 06:14:00 ب.ظ ]





  یا زهرا   ...

ذڪر یازهرا (س)

…در ڪردستان درگیرے شدیدے بین ما و ضد انقلاب شامل ڪومله و دمڪرات به وقوع پیوست و من از هوانیروز درخواست ڪمڪ ڪردم، دو خلبان که همیشه داوطلب دفاع بودند یعنی شهیدان کشوری و شیرودی لبیک گفته و لحظاتی بعد بالای سر ما بودند که به آنها گفتم؛ کجا را زیر آتش خود بگیرند.

…پس از آنکه مهمات هلی کوپترها تمام شد متوجه شدم که شهید کشوری علی رغم کمبود سوخت منطقه را ترک نکرده است! وقتی با او تماس گرفتم گفت: من باید کارم را به اتمام برسانم،

… لحظاتی بعد با دوربین دیدم که شهید کشوری خود را به جاده ای رساند که یک ماشین جیپ سیمرغ پر از عناصر ضد انقلاب از آنجا در حال فرار بودند، هلی کوپتر را به آن خودرو نزدیک کرد و آنقدر پایین رفت که با اسکیت هلی کوپتر به آنها کوبید و همه این جنایتکاران به دره سقوط کردند.

…پس از آن طی تماس به او گفتم: با توجه به تأخیرى که کردی سوخت هلی کوپتر برای آنکه خود را به قرارگاه برسانی کافی نیست و همینجا فرود بیا،

… او گفت: هلی کوپترم را هدف قرار می دهند و با اینکه چراغ هشدار دهنده سوخت هلی کوپتر روشن شده و به هیچ وجه خطا نمی کند، شهید کشوری گفت: با ذکر یا زهرا (س) خود را به قرارگاه می رسانم.

…ساعتےبعد در حالیڪه ناامیدانه با قرارگاه تماس گرفتم تا سراغ احمد ڪشوری را بگیرم گفتند: او به سلامت و با ذکر یا زهرا (س) در حالیڪه هلی ڪوپترش هیچ سوختے نداشته به قرارگاه رسیده است.
راوے|: صیاد دلها شهید علے صیاد شیرازے

موضوعات: شهید و شهادت  لینک ثابت



 [ 05:24:00 ب.ظ ]





  حکایت بسیار جالب   ...

آنچه در زمانه مت رایج است
فردی چند گردو به بهلول داد و گفت:
«بشکن و بخور و برای من دعا کن.»

بهلول گردوها را شکست و خورد ولی دعایی نکرد.

آن مرد گفت:
«گردوها را می‌خوری نوش جان، ولی من صدای دعای تو را نشنیدم!»

بهلول گفت:
«مطمئن باش اگر در راه خدا داده‌ای، خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنیده است!»

موضوعات: حکایت  لینک ثابت



 [ 02:41:00 ب.ظ ]





  ضرب المثل   ...

ضرب المثل
آستین نو ، بخور پلو

روزی ملا نصرالدین به یک مهمانی رفت و لباس کهنه ای به تن داشت..

صاحبخانه با داد و فریاد او را از خانه بیرون کرد..

او به منزل رفت و از همسایه خود ، لباسی گرانبها به امانت گرفت و آنرا به تن کرد و دوباره به همان میهمانی رفت..

اینبار صاحبخانه با روی خوش جلو آمد و به او خوش آمد گفت و او را در محلی خوب نشاند و برایش سفره ای از غذاهای رنگین پهن کرد.!

ملا از این رفتار خنده اش گرفت و پیش خود فکرد کرد که این همه احترام بابت لباس نوی اوست..!

آستین لباسش را کشید و گفت : آستین نو بخور پلو ، آستین نو بخور پلو .

صاحبخانه که از این رفتار تعجب کرده بود از ملا پرسید که چکار می کنی .؟

ملا گفت : من همانی هستم که با لباسی کهنه به میهمانی تو آمدم و تو مرا راه ندادی و حال که لباسی نو به تن کرده ام اینقدر احترام می گذاری .!!

پس این احترام بابت لباس من است نه بخاطر من، پس آستین نو بخور پلو ، آستین نو بخور پلو ..!!!

موضوعات: ضرب المثل  لینک ثابت



 [ 02:35:00 ب.ظ ]





  سئوال و جواب با مردگان   ...

جواب مرده ای که با دعای پیامبر خدا در گورستان زنده شددر باره ثمره مال اندوزی و غفلت از آخرت

آورده اند که: در زمان بنی اسرائیل، یکی از پیغمبران با اصحابش از گورستانی می گذشت و اصحاب گفتند:

ای پیغمبر خدا! از باری تعالی بخواه که یکی از اهل قبور زنده شده از مرگ و احوالات جان کندن و سوال نکیر و منکر و قبر و برزخ ما را خبر دهد.!

آن پیغمبر دست به دعا برداشت و از دعای او شخصی که تمام اعضای او سیاه بود از قبر بیرون آمد و به آواز فصیح گفت:

یا اهل عالم الدنیا انا من تسعین سنه فما ذهب مراره الموت من حلقی؛ ای اهل دنیا! نود سال است که من مرده ام هنوز تلخی جان کندن از کامم بیرون نرفته است پس شما که در قید حالت هستید از حال خود غافل نشوید و از حلال و حرام اجتناب کنید و حق و باطل را بدانید که آنجا را مهیا کنید که کسی بعد از شما برایتان به جا نیاورد و بدانید که همه می باید شربت مرگ را بچشید.!

پیغمبر به او گفت! ای مرد! تو در دنیا چه کرده بودی؟

گفت ای پیغمبر خدا من از اهل دنیا بودم، دنیا را دوست می داشتم و همیشه در پی جمع کردن مال حریص بودم و با اینکه می شنیدم در آخرت این گونه عذاب ها است ولی شیطان ملعون مرا از راه به در برده و دنیا را در چشم من شیرین کرد هر چه مال جمع کرده بودم همه را برای وارثان گذاشتم و با دست تهی به این مقام رسیدم و آن مال، وبال شد، هم اکنون وارثان می خورند و هیچ یادی از من نمی کنند

موضوعات: جهت منبر, اخلاقی, تربیتی, از هر دری  لینک ثابت



 [ 02:32:00 ب.ظ ]





  چگونه باشیم   ...

مودب باش وقتی
قدرتمندی

? صادق باش وقتی
که فقیری

? ساده باش وقتی
ثروتمندی

? سکوت کن وقتی که
خشمگینی

? وبدان الماس ازتراش

✨وانسان ازتلاش می‌درخشد

موضوعات: اخلاقی, تربیتی, از هر دری  لینک ثابت



 [ 02:27:00 ب.ظ ]





  عیب جویی   ...

عیب های مردم را نباید بازگو کنید
بلکه باید آنها را بپوشانید
و حتی اگر از کسی عیبی
یا لغزشی دیدید
نباید اظهار خوشحالی کنید,
هرچند آن شخص
با تو رفتار خوبی نداشته است

امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این باره می فرمایند: از زمین خوردن کسی خوشحال نشو ، زیرا تو نمی دانی که روزگار با تو چه خواهد کرد.

موضوعات: اخلاقی, تربیتی  لینک ثابت



 [ 02:25:00 ب.ظ ]





  حدیث نور   ...

امام صادق(علیه السلام) :

✨زمانی که مومن مرتکب گناهی می شود خداوند تا هفت ساعت به او مهلت می دهد اگر در این زمان توبه کند برایش نوشته نخواهد شد

کافی، ج 2 ، ص 437

موضوعات: احادیث  لینک ثابت



 [ 09:24:00 ق.ظ ]





  داستانک   ...

یک داستان یک پند

✨در زمان شاه مى خواستند در منطقه بهارستان تهران، اطراف ساختمان مجلس شوارى ملّى را بسازند و باید 35 خانه خراب مى شد

✨ به اطلاع صاحبان خانه ها رساندند که خانه شما را مترى فلان مقدار مى خریم. هر کس اعتراض دارد، بنویسد تا رسیدگى شود

✨هیچکس به جز مرحوم راشد اعتراض نکرد. این جریان خیلى بر مسؤولین گران آمد، و گفتند: «فقط اینکه آخوند است، اعتراض کرده!»

✨بعد مرحوم راشد را دعوت کردند و آماده شدند براى اینکه به او حمله کنند و (خار) خفیفش نمایند

✨راشد آمد و بعد از سلام و احوالپرسى از او پرسیدند که اعتراض شما چیست؟

✨ گفت: حقیقتش این است که این خانه را من سالها قبل و به قیمت خیلى کم خریده ام و در این مدت زمان طولانى مخروبه شده و به نظر من قیمتى که شما پیشنهاد کرده اید، زیاد است!

✨من راضى نیستم از بیت المال مردم قیمت بیشترى براى خانه ام بگیرم

✨بهت و تعجّب همه را فرا گرفت و یکى از اعضاى کمیسیون که از اقلیتهاى دینى بود، از جا برخاست و راشد را بوسید و گفت:

☀️«اگر اسلام این است، من آماده ام براى مسلمان شدن…»

جرعه ای از دریا، ج2، ص658

موضوعات: داستانک  لینک ثابت



 [ 09:18:00 ق.ظ ]





  زندگی   ...

✨همه یاد میگیرند زندگی کنند
اما همه نمیتوانند زیبا زندگی کنند!

✨زندگی کردن یه عادته؛
اما زیبا زندگی کردن یه فضیلت…!

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 09:16:00 ق.ظ ]





  حدیث نور   ...

✨امام صادق (علیه السلام ) فرمود:
«اِنْ کانَ الرِّزقُ مَقسُوماً فَالحِرصُ لِمَاذَا!؟»
؛وقتی روزی تقسیم شده پس حرص برای چیست؟

✨آقای بازاری، آقای راننده، حرص برای چه؟ اجحاف برای چه؟ لجام گسیختگی قیمت ها برای چه؟! بی انصافی در بازار برای چه؟! خود مسئولین می گویند: عمده فروش سه درصد و خرده فروش ده درصد حق دارد سود بگیرد. پنجاه درصد سود می کشی و دست مشتری می دهی، فکر کردی این حرص، روزی مقدر تو را افزایش می دهد؟! در بیماری هزینه می شود و در جای دیگر از دست می رود.

✨امام صادق (علیه السلام) می فرماید: حریص از دو چیز محروم است:
«الراحه والیقین». یکی آرامش و دیگری یقین.
آرامش که ندارد راضی هم نیست. همیشه می دود، تلاش می کند و می خواهد با حرص به روزی افزایش کاذب بدهد.

موضوعات: احادیث  لینک ثابت



 [ 09:15:00 ق.ظ ]





  حکایت   ...

حکایت

✨روزی هارون الرشید از کنار گورستان می گذشت بهلول و « علیان» مجنون را دید که با هم نشسته اند و سخن می گویند.

✨خواست با ایشان مطایبه کند. دستور داد هر دو را آوردند. گفت: من امروز دیوانه می کشم.

✨جلاد را طلب کنید. جلاد فی الفور حاضر شد با شمشیر کشیده.

✨و علیان را بنشاند که گردن زند. بهلول گفت: ای هارون چه می کنی؟

✨هارون گفت: امروز دیوانه می کشم.

✨گفت: سبحان الله، ما در این شهر دو دیوانه بودیم، تو سوم ما شدی.

✨تو ما را بکشی چه کس تو را بکشد؟

موضوعات: حکایت  لینک ثابت



 [ 09:13:00 ق.ظ ]





  نصیحت   ...

لقمان بہ پسرش نصیحت ڪرد :

✨دو چیز را فراموش نڪن:
یاد خـــــدا
یاد مـــــرگ

✨دو چیز را فراموش ڪن:
بدے دیگران در حق تو
خوبے تو در حق دیگران

موضوعات: اخلاقی, تربیتی, کلام علما  لینک ثابت



 [ 09:12:00 ق.ظ ]





  کلام علما   ...

آدرس حضرت مهدی ؟؟؟

از علامه حسن زاده آملی پرسیدند: آدرس امام زمان (عج) کجاست؟ کجا می شود حضرت را پیدا کرد؟

ایشان فرمودند: آدرس حضرت در قرآن کریم آیه آخر سوره قمر است…که می‌فرماید: «فی ‌مقعد صدق عند ملیک مقتدر»

هر جا که صدق و درستی باشد، هر جا که دغل کاری و فریب کاری نباشد، هرجا که یاد و ذکر پروردگار متعال باشد، حضرت آنجا تشریف دارند…

موضوعات: کربلا  لینک ثابت



 [ 09:10:00 ق.ظ ]





  حسادت   ...

حسادت

روزی پادشاهی هنگام عبور از سرزمینی با دو دوست جوان ملاقات کرد. این دو دوست بینوا که تا آن زمان با گدایی امرار معاش می‌کردند، همچون دو روی یک سکه جدانشدنی به نظر می‌رسیدند. پادشاه که آن روز سرحال بود، خواست به آنها عنایتی کند. پس به هر کدام پیشنهاد کرد آرزویی کنند.

ابتدا خطاب به دوست کوچک‌تر گفت: «به من بگو چه می‌خواهی قول می‌دهم خواسته‌ات را برآورده کنم. اما باید بدانی من در قبال هر لطفی که به تو بکنم، دو برابر آن را به دوستت خواهم کرد». دوست کوچک‌تر پس از کمی فکر با لبخندی به او پاسخ داد: «یک چشم مرا از حدقه بیرون بیاور..!»

حسادت اولین درس شیطان به انسان احمق است.!.

موضوعات: جهت منبر, اخلاقی, تربیتی  لینک ثابت



 [ 09:08:00 ق.ظ ]





  حقوقی که بر عهده ماست   ...

ایستگاه تفڪر

می‌گویند سہ نوع حق بر گردڹ ماست…

⛔️حق الله
⛔️حق النفس
⛔️حق الناس

? و اما واے بر سومی… ?

? در نماز و روزه و واجبات لَنگ زدیم گفتیم خدا از حق خودش می‌گذرد…

❌ چہ توجیہ زیبایی!! ❌

♨️بر خودماڹ ستم ڪردیم و گناه ڪردیم و حق نفس را ندانستیم…

فقط نالہ سر دادیم

?"ظلمتُ نَفسی…”

? می‌دانی چہ شنیده ام؟!
? طاقتش را دارے؟

❗️شنیده ام ڪہ اگر ڪسی باعث شود ظہور بہ تأخیر بیفتد
“حق الناس” است… ?

?آڹ شخص باعث شده ڪہ ایڹ همہ مسلماڹ امام خود را نبینند…

⚠️چہ بسا اگر امام خود را می‌دیدند بہ تعالی می‌رسیدند…

? بہ قوڸ شہید چمراڹ:

️ خدیا مرا بخاطر گناهانی ڪہ در روز با هزاراڹ قدرت عقڸ توجیہشان می‌ڪنم ببخش…

موضوعات: جهت منبر, اخلاقی, تربیتی  لینک ثابت



 [ 09:04:00 ق.ظ ]





  شهید   ...

فرمانده شهید محمدتقے سالخورده

…صبح ها با سرویسِ لشکر مے رفتیم پادگان محمد تقے هم با روحیه و شاد هم سفر هر روزمون بود .

…همیشه حواسش جمع بود وقتی ڪه همه صندلے ها پر میشد میرفت قسمت آخر ماشین که شبیه پله بود روے زمین مینشست تا یه صندلی هم ڪه شده براے بقیه پاسدارهایے ڪه میان باز بشه .

… رفقایے ڪه تازه میرسیدن و میدیدن محمد روی زمین نشسته
می گفتن محمد تو بیا سر جات بشین ما هم یڪاریش میکنیم

…محمد هم با همون لبخند همیشگیش و با زبون شیرین محلے جواب میداد
«همینجه هنیشتمه…إنه بوین!! من هنیشتمه برار»
همین جا نشستم …ببین!! من نشستم داداش

…تا رسیدن به پادگان با شوخ طبعی و خوش اخلاقی صحبت میکرد
با اینکه روی زمین نشسته بود و خاکے شده بود اصلا به روے خودش نمی آورد

قال رسول الله صلى الله علیه و آله : اَلنِّیَّةُ الحَسَنَةُ تُدخِلُ صاحِبَهَا الجَنَّةَ

… نیت خوب صاحب خویش را به بهشت مے برد.
نهج_الفصاحه ،ص143 ،ح3163
راوی : دوست و همرزم شهید آقاے مسعودیان زاده

موضوعات: شهید و شهادت  لینک ثابت



 [ 09:02:00 ق.ظ ]





  صبح به خیر   ...

روز خود را معطر به عطر صلوات کنیم
اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 06:52:00 ق.ظ ]





  روز دیگری   ...

خوشبختى یعنى صبح که چشاتُ وا میکنى ببینى عزیزات صحیح و سالم کنارتن و تو یه روز دیگه وقت دارى بهشون عشق بورزى و خوشحالشون ک

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 06:49:00 ق.ظ ]





  سالاد   ...

چگونه از مضرات سالاد الویه بکاهیم ؟

کمتر سس بریزیم
کمتر خیارشور بریزیم
از نخود فرنگی و گردو در آن استفاده کنیم
آن را با کاهو ، هویج و گوجه بخوریم.
با نان سبوس دار مصرف شود
از گوشت مرغ استفاده کنیم

موضوعات: آشپزی  لینک ثابت



 [ 05:35:00 ق.ظ ]





  پزشکی   ...

موقع ناراحتی و عصبانیت،قسمت اعظم فشار در پشت گردن، شانه ها،و بالاتنه جمع میشود

⬅️لرزاندن شانه ها باعث میشود فرم بدنتان را به حالت نرمال برگردانید،سپس نفس عمیق بکشید آرامتر میشوید

موضوعات: پزشکی  لینک ثابت



 [ 05:27:00 ق.ظ ]





  پزشکی   ...

چطوری باد معده و یا آروغ و نفخ شکم رو ازبین ببریم ؟

1تا 2ق.چ برگ نعنا تازه یا خشک شده را با 150میلی لیتر آب جوش برای 15دقیقه بجوشانید و بعد از غذا یک فنجان میل بفرمایید

موضوعات: پزشکی  لینک ثابت



 [ 05:25:00 ق.ظ ]





  خدا   ...

? تویی اول
? تویی آخر خدایا

? تویی باطن
? تویی ظاهر خدایا

? تویی زیباتر از
? شرح و تصور

? تویی قاهر
? تویی طاهر خدایا

موضوعات: خدا  لینک ثابت



 [ 05:22:00 ق.ظ ]





  دوست خدا   ...

پیرمردی هر روز تومحله پسرکی رو با پای برهنه می دید که با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکرد

روزی رفت و یه کفش کتونی نو خرید و اومد به پسرک گفت: بیا این کفشا رو بپوش.

پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت: شما خدایید؟ پیرمرد لبش را گزید و گفت نه پسرجان.

پسرک گفت: پس دوست خدایی، چون من دیشب فقط به خدا گفتم کفش ندارم…

“دوست خدا بودن سخت نیست”
پس بیاییددوست خوبی برای خداباشیم

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 05:21:00 ق.ظ ]





  پزشکی   ...

درمان سکسکه شدید

✍ خوردن دم کرده ی:

?دارچین
?بادرنجبویه
?تخم جعفری

? نکته: اگرهرسه باهم مخلوط شوند و دم کنند موثرتر است
آیت الله تبریزیان

موضوعات: پزشکی  لینک ثابت



[دوشنبه 1397-04-18] [ 02:40:00 ب.ظ ]





  موفقیت   ...

مرد به زن گفت:
چرا زنها در هر کاری کمتر از مردها موفق میشوند؟

جواب داد: برای اینکه خانمها خودشان زن ندارند تا در کارها کمکشان کند…

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 02:36:00 ب.ظ ]





  داستانک   ...

داستان سه همسر

در زمان های گذشته، در بنی اسرائیل مرد عاقل و ثروتمندی زندگی می کرد.

او سه تا پسر داشت یکی از آنها از زن پاکدامن و پرهیزگاری به دنیا آمده بود و به خود مرد خیلی شباهت داشت و دوتای دگیر از زن ناصالحه.!

? هنگامی که مرد خود را در آستانه مرگ دید به فرزندانش گفت: این همه سرمایه و ثروت که من دارم فقط برای یکی از شماست.

پس از مرگ پدر، پسر بزرگتر ادعا کرد منظور پدر من بودم.

پسر دومی گفت: نه! منظور پدر من بودم.

پسر کوچک تر نیز همین ادعا را کرد.

برای حل اختلاف پیش قاضی رفتند و ماجرا را برای قاضی توضیح دادند.

قاضی گفت: در مورد قضیه شما من مطلبی ندارم تا بتوانم از عهده قضاوت برآیم و اختلافتان را حل کنم، شما پیش سه برادر که در قبیله بنی غنام هستند بروید، آنان درباره شما قضاوت کنند.

سه برادر با هم نزد یکی از برادران بنی غنام رفتند، او را پیرمرد ناتوان و سالخورده دیدند و ماجرای خودشان را به او گفتند.

وی در پاسخ گفت: نزد برادرم که سن و سالش از من بیشتر است بروید و از او بپرسید.

آنها پیش برادر دومی آمدند، مشاهده کردند او مرد میان سالی است و از لحاظ چهره جوانتر از اولی است، او هم آن ها را به برادر سومی که بزرگتر از آنان بود راهنمایی کرد.

هنگامی که پیش ایشان آمدند، دیدند که وی در سیما و صورت از آن دو برادر کوچکتر است، نخست از وضع حال آنان پرسیدند (که چگونه برادر کوچکتر، پیرتر و برادر بزرگتر جوانتر است؟) سپس داستان خودشان را مطرح کردند.

او در پاسخ گفت: این که برادر کوچکم را اول دیدید او زنی تند خو و بداخلاق دارد که پیوسته او را ناراحت می کند و شکنجه می دهد، ولی وی در برابر اذیت و آزارش شکیبایی می کند، از ترس این که مبادا گرفتار بلایی دیگری گردد که نتواند در برابر آن صبر داشته باشد از این رو او در سیما شکسته و پیرتر به نظر می رسد.

اما برادر دومی ام همسری دارد که گاهی او را ناراحت و گاهی خوشحال می کند، بدین جهت نسبت به اولی جوانتر مانده است.

اما من همسری دارم که همیشه در اطاعت و فرمانم می باشد، همیشه مرا شاد و خوشحال نگاه می دارد، از آن وقتی که با ایشان ازدواج کرده ام تاکنون ناراحتی از جانب او ندیده ام، جوانی من به خاطر او است.

اما داستان پدرتان! شما هم اکنون بروید و قبر او را بشکافید و استخوانهایش را خارج کنید و بسوزانید، سپس بیایید درباره شما قضاوت کنم و حق را از باطل جدا سازم.!!

فرزندان مرد ثروتمند برگشتند تاگفته های ایشان را انجام دهند.

هر سه برادر با بیل و کلنگ وارد قبرستان شدند، وقتی که دو برادر تصمیم گرفتند که قبر پدرشان را بشکافند، پسر کوچکتر گفت: قبر پدر را نشکافید من حاضرم سهم خود را به شما واگذار نمایم، پس از آن برادران نزد قاضی برگشتند و قضیه را به او گفتند.

وی پاسخ داد: این کار شما در اثبات مطلب کافی است، بروید مال را نزد من بیاورید.

امام محمد باقر علیه السلام می فرماید: هنگامی که مال را آوردند قاضی به پسر کوچک گفت: این ثروت مال تو است، زیرا اگر آنان نیز پسران او بودند، مانند تو از شکافتن قبر پدر شرم و حیا می کردند.

بحار ج 14، ص 92

موضوعات: داستانک  لینک ثابت



 [ 02:33:00 ب.ظ ]





  شهید و شهادت   ...

یادی از امیران:

سرلشکر خلبان شهید مصطفی اردستانی
سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی

…روزی صبح زود،
برای رفتن به عملیات،
از ساختمان خارج می‌شدم
که شهید اردستانی را مشغول شست و شوی پوتینی گلی دیدم.

…کمی جلوتر رفتم و گفتم:

… «حاج مصطفی!
کجا رفتی که این قدر پوتینهات گلی شده؟!»

…ابتدا سکوت کرد
و هیچ نگفت.

…اندکی بعد صدای هق هق گریه‌اش به گوشم رسید.

…پرسیدم:
«بخشید! مشکلی پیش آمده؟!»

…گفت:
«نه؛
این پوتین‌های عباس است.

…از منطقه عملیاتی تازه برگشته
و می‌بینی گل و لای منطقه پوتین‌هایش را به چه روزی انداخته!

…هر چه به او اصرار می‌کنم
که برای بازدید منطقه،
از هلیکوپترهای پایگاه استفاده کند،
نمی پذیرد.

…او می‌گوید:
اینها برای کارهای ضروری است.

…حال که دیدم نزدیکی‌های صبح از منطقه بازگشته
و ساعتی نیست
که از فرط خستگی به خواب رفته،

…بر خود وظیفه دانستم
که خدمتی هر چند اندک،
انجام داده باشم.

راوی: سرتیپ خلبان علی‌محمد نادری…

موضوعات: شهید و شهادت  لینک ثابت



 [ 02:27:00 ب.ظ ]





  دقت کنید   ...

یک لحظه تامل و دقت

در کانال های مختلف متأسفانه پیرامون این کلیپ شایعات زیادی منتشر شده از جمله این شایعات اینکه این حیوان حاصل پیوند خوک و گوسفنده و صادر میشه به کشورهای اسلامی که گوشت خوک رو به مسلمانان بخورونن ?

اما حقیقت مطلب چیه؟! ?

✅ این یه نژاد از خوک هست که در مجارستان پرورش میدن و به اسم خوک گوسفندی معروفه و قیمتش در اروپا سه برابر گوشت گوسفنده که صرفه اقتصادی برای واردات به ایران نداره. ❌
از نظر ساختار دی ان ای امکان جفت گیری خوک با گوسفند وجود نداره ؛
این رو متخصصان علم ژنتیک اعلام کردن.

خوک اهلی و گراز وحشی است و هر دو از خانواده گرازیان هستند سیستم زاد و ولد گرازیان مثل سگها ست و هیچ قرابتی با گوسفند نداره. ❌

بدون تحقیق? ? باور نکنیم. ❌

موضوعات: از هر دری, سیاسی  لینک ثابت



 [ 01:08:00 ب.ظ ]





  یک ها   ...

از دشمنی تا دوستی یک لبخند
از جدائی تا پیوند یک قدم

از توقف تا پیشرفت یک حرکت
از کینه تا بخشش یک گذشت

و از نفرت تا علاقه یک محبت است
مواظب این یک ها باشید.

موضوعات: از هر دری  لینک ثابت



 [ 01:04:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
انتظار ظهور حضرت مهدی ع